كسی كه زندگی و سرنوشت آنتوان چخوف را بررسی میكند، در شگفت میماند كه چگونه امكان دارد انسانی با كوهی از مشكلات كه مانع رشد و شكوفایی است، روبرو شود و پیروز …
كسی كه زندگی و سرنوشت آنتوان چخوف را بررسی میكند، در شگفت میماند كه چگونه امكان دارد انسانی با كوهی از مشكلات كه مانع رشد و شكوفایی است، روبرو شود و پیروز و سربلند بیرون آید؟ مردی از خانوادهیی متوسط كه در خواربارفروشی پدرش در شهری كوچك شاگردی میكند، معلم سرخانه میشود، سپس در دانشكده پزشكی تحصیل میكند، داستانهای خود را در روزنامههای محلی به چاپ میرساند و سرانجام به اوج شهرت در نویسندگی میرسد.
پیمودن راهی اینچنین ناهموار، نیروی درونی متمركز، ارادهیی خللناپذیر و تلاش خلاق میطلبد. به نظر میرسد كه سرنوشت، چخوف را به سوی كوره راهی طاقتفرسا میكشاند تا نبوغ او را صیقل دهد، راهی پر از دامهای فریبنده كه بسیاری از انسانهای مستعد، همچون برادران چخوف، توان لازم را نداشتند تا از آن بگذرند. برادران او الكساندر و نیكلای كه یكی در نویسندگی دستی داشت و دیگری در هنر نقاشی، با وجود داشتن قریحه و استعداد، نتوانستند در راستای شكوفایی هنر خود گام بردارند، زیرا برای باروری استعداد، كار و تلاش پیگیرانه و خستگیناپذیر لازم است، چخوف برای هر آنچه به دست آورده بود، بهای گزافی پرداخت. او در مسیر تعالی خویش چه تلاشها كه نكرد، در استفاده از فرصتها هرچند كوچك هرگز غفلت نورزید و حتی در راه پربار كردن خود از نثار هستیاش دریغ ننمود.
برای او زندگی و كار دو روی یك سكه بود، حدیث استعداد و تلاش پیگیر برای چیرهشدن بر مشكلات بود.
افشین ارجمند
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است