آفتاب

با لطیفه های جالب و خنده دار همیشه لبخند بزنید



با آفتاب همراه باشید و لبخند بزنید.


دیشب جاتون خالی داشتم یه لواشک ترش وخوشمزه میخوردم
انداختمش تو رب انار
اینقد ملچ ملوچ کردم
یه تیکه ترشش رفت لای دندونم خیلی ترش بود
بعدش یه آلوچه ترش،نمک زدم شور شد خیلی ملس وخوشمزه شد
مدیونید اگه فکر کنید خواستم دهنتونو آب بندازم
 
 
زنگ خونه رو دیشب ساعت 3 زدن...
برداشتم میگم :کیه؟؟؟
یکی بلند داد زد: حاااااااااااااااااااامد پهلاااااااااااااااااانه

 
گوشیه دوس دخترمو گرفتم رفتم تو مخاطبینش گفتم رضا کیه گفت دوست اجتماعی،
گفتم جواد کیه گفت همکلاسی کلاس زبانم، گفتم علی کیه گفت حکم داداشمو داره،
گفتم سعید کیه گفت آدم یه همکلاسی که نداره
گفتم آرزو کیه؟؟؟؟؟
گفت: تویی گذاشتم مادرم شک نکنه

  
تو رو آرزو نکردم.
این یعنی نهایت عقل
خیلی چیزا هست تو دنیا که نباید آرزو کرد
 
ﺭﻓﺘﻢ ﺩﮐﺘﺮ ﻣﯽ ﮔﻢ ﺳِﻜﺴﻜﻪ ﺍﻡ ﺑﻨﺪ ﻧﻤﯽ ﯾﺎﺩ !!.
ﻧﺎﻣﺮﺩ ﯾﻚ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺪﻭﻥ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﻧﺸﻮﻧﻢ ﺩﺍﺩ !
ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺳِﮑﺴﻜﻪ ﺍﻡ ﺑﻨﺪ ﺍﻭﻣﺪ ....
ﺍﻣﺎ ﺍﻻﻥ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺧﻮﺍﺑﻢ ﻧﻤﯽ ﺑﺮﻩ !!!
 

 
یک معمای خیلی جالب:
سه تابچه تو خونه بودن
اولی عشق نام داشت
دومی محبت نام داشت
و سومی دوستت دارم بود
یک روز پدرشان عشق و محبت رابه بازار برد
حالا بگو کی خونه مونده؟؟؟؟
نشنیدم بازم بگو؟
واقعاً؟!!!!!

  
ﻛﺎﺵ ﻣﻴﺸﺪ ﻭﻗﺘﻲ "دوس دخترت" ﺧﻴﻠﻲ خوب ﻮ ﻣﻬﺮﺑﻮﻥ و خوش اخلاق ﺷﺪﻩ
ﺑﻬﺶ ﺗﺎﻓﺖ ﺑﺰﻧﻲ ﻫﻤﻮﻧﺠﻮﺭ بمونه...هعییی کاش...




وبگردی