نماینده ، عامل کارگزار ، واسطه ، وکیل ، مأمور بیواسطه موضوع مدیریت واژه نامه فرهنگ جامع مدیریت واژه فارسی نماینده ، عامل کارگزار ، واسطه ، وکیل ، مأمور بیواسطه واژه انگلیسی Agent توضیحات کارگزار بیمه یا حقّالعملکار در یک شرکت بیمه.