هماهنگ کردن موضوع حقوق واژه نامه فرهنگ حقوقی واژه فارسی هماهنگ کردن واژه انگلیسی Coordinate توضیحات Tune oneself to the timبا زمان هماهنگ کردن Out of line ناهماهنگ Uncoordinated