آفتاب

لطیفه های خنده دار و طنز های جالب



اگر می خواهید شاد شوید و روحیه تان عوض شود به شما پیشنهاد می کنم در این مطلب همراه ما باشید.

یه بار دو تا سوسک با هم میرن دستشویی ، یکیشون بیرون می ایسته بعد اونی که تو دستشویی بوده هی جیغ می زده می دونی چرا؟

چون اون که بیرون بوده هی چراغو روشن و خاموش می کرده.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_


چوپان دروغگو می میره و میره اون دنیا، ازش می پرسن تو کی هستی؟

میگه: من دهقان فداکارم.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_


یه نفر خوابش سنگین می شه تختش می شکنه.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_


یه روز یه تمساحه داشته گدایی می کرده میگفته:

به من بدبخت مارمولک کمک کنید....

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_


یارو ده هزار تومن تو جیبش بوده می خواسته بره مشروب بخره از دور پلیس

110 رو میبنه پولارو میریزه توی جوب.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_


دست و دلباز اکس می زنه سوار تاکسی میشه کرایه دو نفر رو حساب می کنه.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_


غظنفر موبایلش تو دستشویی زنگ می زنه ور میداره میگه:

هههههههههههه

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_


یارو می میره اون دنیا ازش می پرسن چرا مردی؟

میگه: شیر خوردم؟

میگن: چرا؟ شیرش فاسد بود؟

میگه: نه بابا گاوه یهو نشست

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_






وبگردی