آفتاب

خنده دار ترین جوک و لطیفه های داستانی



لطیفه های خنده دار و جالب را می توانید در اینجا بخوانید و لذت ببرید

یه معتاد سر چهار راه می رفته که یکی میرسه و میگه:

تو بابکی؟

معتاد میگه: 

نه من ژن دارم.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_


یه روز میگن: ممد

ممد میگه: بله

میگن: زن و بچت از ساختمان افتادن برو بپر نجاتشون بده

ممد میره می پره پایین یکم فکر میکنه میگه:

من که ممد نیستم یکم دیگه فکر میکنه میگه

من که زن و بچه ندارم.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_


یه نفر 99 تا بچه داشته ازش می پرسن:

چرا بچه ها تو 100 تا نمی کنی رند بشه؟

میگه: فرزند کمتر زندگی بهتر.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_


به یارو میگن:

میدونی چرا زنبورها گل می خورن؟

میگه: خوب معلومه لابد دروازبانشون خوب نیست.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_


یارو دوپینگ می کرده و می رفته مسابقه دو بعد از اتمام

مسابقه آخر می شده

ازش می پرسن تو که دوپینگ کرده چرا آخر شدی؟

میگه: آخه می خواستم کسی نفهمه.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_


اخبار اعلام  کرد:

چهار نفر با هم قایم موشک بازی کردند اما چهار ساله 

که از سه تا شون خبری نشده است.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_


یه روز یه سوسکه میره جلوی آینه داد میزنه:

وای سوسک... 

وای سوسک.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_





وبگردی