هند، قرن شانزدهم میلادی. ̎تارا̎ (چودهوری)شاهزاده خانمی است که جامههای فاخر ابریشمین بر تن میکند و جواهرات قیمتی میآویزد و قواعد ̎کاما سوترا̎، کتابی هندو در باب عشق ـ را میآموزد و ̎مایا̎ (وارما) پیشخدمتی است که او را در محافل شاهانه راهی نیست و باید با پسماندها بسازد. یک روز پیش از مراسم عروسی ̎تارا̎ با ̎راج سینگ شاه̎ (اندروز)، ̎مایا̎ وارد شاهنشین میشود و ̎راج سینگ̎ را به شدت مبهوت ملاحتش میکند. وقتی ملازمان و اطرافیان پی میبرند که ̎مایا̎ چه عملی انجام داده، او را از دربار اخراج میکنند ولی شاه نمیتواند فکر او را از سر بیرون کند...
● نائیر پس از دو فیلمی که در امریکا ساخت (میسیسیپی ماسالا، ۱۹۹۱ و خانوادهٔ پرز، ۱۹۹۵) بار دیگر به هند باز میگردد تا این فیلم را ̎تارا و مایا̎ اعلام میکند (تا با عنوان ̎کاما سوترا̎ حساسیتی برنیانگیزد) و حتی در موقع بازدید صحنهها توسط افراد مسئول هندی بازی در میآورد که گروه در حال فیلمبرداری صحنههای ̎عادی̎ هستند. با این همه، کاما سوترا به موفقیتی که انتظار میرود دست پیدا نمیکند. اینجا سر و شکل همهچیز و همه کس فریبنده است، اما داستان و شخصیتها، بهخصوص، به دلیل بازیهای بد، جذابیتی پیدا نمیکنند. حواشی تبلیغاتی فیلم چنان سروصدائی برپا کرده بودند که تماشاگر غربی انتظار یک اثر هرزهنگار تمام عیار شرقی را داشت و ... انتظارش برآورده نشد.