ـ "لولو" (بروکس)، نمایشگر کاباره، "دکتر شون" (کورتنر) را مجبور میکند نامزدیاش را با دختر وزیر کشور بر هم بزند و با او ازدواج کند. شب پس از عروسی، دکتر از همسرش میخواهد با شلیک گلولهای او را بکشد. "لولو" به اتهام قتل تحت تعقیب قرار میگیرد. اما میگریزد و سرانجام در لندن قربانی قاتل معروف، "جک قصاب" (دیسل) میشود.
ـ پابست با این فیلم به ایدهآلهایش در دستیابی به لایه بیرونی واقعیت بیش از هر زمان دیگری نزدیک میشود. اما داستان عامهپسند فیلم در مقایسه با فضای آن، این اثر را به مرزهای سمبلیسم ابتدائی پیش میراند و تنها بازی بروکس، که بر تمامی فیلم احاطه دارد، آن را نجات میدهد.