ـ "بیل" (بنکرافت)، تونتاب یک کشتی، شبی دختری بهنام "سادی" (کامپسن) را که سعی دارد خود را غرق کند نجات میدهد و همان شب شوخی شوخی با او ازدواج میکند. صبح روز بعد، قصد ترک "سادی" را دارد، اما وجدانش بیدار میشود و باز میگردد تا دختر را از اتهام قتلی که به او نسبت دادهاند نجات دهد. سپس "سادی" متهم به دزدیدن لباس میشود، اما "بیل" اتهام او را بر گردن میگیرد و به دو ماه زندان محکوم میشود. "سادی" نیز قول میدهد منتظرش بماند.
ـ فیلم سرگذشت دو بازنده را روایت میکند و غنای تصویری نماها، بهویژه در صحنههای خارجی، فضای پرتنشی میآفریند که شخصیتها در آن جنگ با سرنوشت برمیخیزند. شدت و عمق دراماتیک داستان، که در پستترین محلههای نیویورک میگذرد، از دو فیلم دیگر فوناسترنبرگ (دنیای تبهکاران، ۱۹۲۷ و به دام انداختن تبهکاران، ۱۹۲۸) بیشتر است و به این سومین قسمت سهگانه او، امتیازی برتر میبخشد.