ـ سال ۱۸۳۰. "دکتر کالیگاری" (کراوس) وارد شهر کوچکی در آلمان میشود و نمایشی در یک بازار مکاره به راه میاندزد. همزمان قتلهائی اتفاق میافتد. در نمایش "کالیگاری"، خوابگردی بهنام "سزار" (فایت) پیشگوئی میکند. از جمله در شبی که "آلن" (تواردوسکی)، "فرانسیس" (فهئر) و "جین" (داگوفر) (دو دانشجو و دختری که هر دو دوست میدارند) به دیدن نمایش آمدهاند، طالع "آلن" را میبیند و پیشبینی میکند که او به زودی خواهد مرد. در همان شب، "آلن" به قتل میرسد. "فرانسیس" که به کل قضایا مشکوک شده است در حینی که "سزار"، "جین" را میرباید سر میرسد. در تعقیب و گریزی، "سزار" از حال میرود و میمیرد. با پیگیری ماجرا روشن میشود که "سزار" دیوانهای فراری از یک تیمارستان بوده و "کالیگاری"، دکتری از همان تیمارستان که با سوءاستفاده از قدرتش بیمارش را وامیداشته است دست به جنایت بزند. اما این پایان داستان نیست. چون مشخص میشود تمام فیلم از زبان "فرانسیس"، که دیوانهای در یک تیمارستان است، تعریف میشده. "سزار" و "جین" ساکنان دیگر تیمارستان هستند و "دکتر کالیگاری" ریاست تیمارستان را بهعهده دارد!
ـ اتاق کار دکتر کالیگاری، احتمالاً نخستین فیلم سینمای اکسپرسیونیستی نیست، اما محققاً مشهورترین فیلم این نوع است. افسانههای بسیاری را در مورد چگونگی ساخته شدن آن بههم یافتهاند. از جمله اینکه خود تهیهکننده نامدار، اریش پومر، پیچ انتهاء فیلم را به طرح اولیه فیلمنامه مایر و یانوویتس اضافه میکند تا تماشاگر در یک "کابوس واقعیت" غرق نشود. اما اتاق کار دکتر کالیگاری در نسخه فیلمشده موجود نیز آنچنان اثر "راحتی" نیست. به ترتیبی که میشود تصور کرد روایت "فرانسیس" اصلاً درست بوده و رئیس تیمارستان او همان "کالیگاری" جنایتکار اس. در هر صورت فیلم اوضاع و احوال آلمان پس از جنگ جهانی اول را به نمایش میگذارد. "کالیگاری" تبلور زورمندی مثل قیصر است، و "سزار" تودههای مردم که کورکورانه به زورمند خدمت میکنند. فیلم میتواند حتی پیشبینی بر سر کار آمدن نازیها در سالهای بعد باشد. اگرچه خود نازیها در نمایشگاهی که در سالهای دهه ۱۹۳۰ از آثار منحط هنری (بهرغم مکتب هنری ناسیونال ـ سوسیالیسم) برپا میکنند، اتاق کار دکتر کالیگاری را بینصیب نمیگذارند.