وابریدن وابریدن . [ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) بازبریدن . قطع کردن : اختراع ؛ وابریدن کاری را با کسی .مقاطعه ؛ با کسی وابریدن . (منتهی الارب ) : عضو گردد مرده کزتن وابریدنوبریده جنبد اما نی مدید.مولوی .