طارقهٔ. [ رِ ق َ ] (ع ص ، اِ) حادثهٔ. ج ، طوارق . و منه ؛ اعوذ من طوارق اللیل ؛ ای ماینوب من النوائب فی اللیل . (منتهی الارب ). غائلهٔ. آفهٔ. رجوع به هر دو کلمه شود. || سریری است خرد. تخت کوچک . تخت خرد. || قبیله ٔ مرد. اهل و عشیرت مرد. (منتهی الارب ). خویشان و نزدیکان .