طاحی طاحی . (ع ص ) گروه بزرگ . || گسترده . || بالا برآمده . || آنچه پر کند هر چیز را. || درازکشیده . یقال : ضربه ُ ضربهٔ طحا منها؛ ای امتدّ. (منتهی الارب ) (آنندراج ).