اِبْنِ شَنَبوذ، ابوالحسن محمد بن احمد بن ایوب بن الصَلْت (د 328ق/939م)، مقری بغدادی. نام وی به شکلهای ابن شنَّبوذ و ابن شَنْبوذ نیز آمده است (نک: زبیدی، 9/431). از زندگی وی چیز مهمی دانسته نیست، تنها میدانیم که به مصر و شام سفر کرده و از شیوخی چون قُنبُل مکّی و محمد بن شاذان قرائت آموخته و از ابومسلم کجّی، بشربن موسی، محمد بن حسین حبینی، اسحاق بن ابراهیم دَبَری و عبدالرحمان بن جابر کلاعی حمصی روایت کرده است (نک: خطیب، 1/280؛ ابن جزری، غایهٔ، 2/52 -53). او در علم قرائت از شهرت بسزایی برخوردار بود (ابن خلکان، 4/299) تا آنجا که از او با القابی چون شیخ اقراء در عراق (ذهبی، معرفهٔ، 1/221)، استاد بزرگ (ابن جزری، غایهٔ، 2/52، همو، النشر، 1/122)، شیخ المقرئین (ذهبی، سیر، 15/264) و شیخ القراء (همو، تذکرهٔ، 3/844) یاد کردهاند، ولی این شهرت بعد از مرگش در میان مورخان و عالمان قرائت حاصل شد، در حالی که وی در عصر خود به سبب اختیار قرائات شاذ و عدول از قرائات مشهور به کثرت خطا و کمی دانش وصف شده است (نک: ابن ندیم، 34؛ یاقوت، 17/167).او ظاهراً گرایش به سنت شکنی در نحوهٔ قرائت قرآن داشت و هر قرائتی را که دارای سندی معتبر ویا موافق مصحف اُبیبن کعب، و ابن مسعود بود، در نماز و غیر آن جایز میشمرد (ابن جزری، النشر، 1/123؛ خطیب، همانجا؛ ذهبی، معرفهٔ، 1/222) و حتی گاهی خود او نیز در نماز آنها را با صدای بلند قرائت میکرد (یاقوت، 17/171). به همین سبب مورد اعتراض مقریان هم عصر خود واقع شد و از آن جمله ابوبکر محمد بن قاسم انباری در رد نظرات او کتاب نقض مسائل ابن شنبوذ را نوشت. ابن شنبوذ از اینکه برای فراگیری علم قرائت به بلاد مختلف سفر کرده بود، بر ابن مجاهد فخر میفروخت (ذهبی، معرفهٔ، 1/222-224). ذهبی نیز تأیید میکند که ابن شنبوذ بیش از ابن مجاهد استادان این علم را درک کرده (همانجا) و برخی هم در مقام مقایسهٔ علمی بین آن دو شنبوذ را داناتر از ابن مجاهد و ابن مجاهد را عاقلتر از وی دانستهاند (نک: ابن جزری، غایهٔ، 2/56). ابن جزری به نقل از ابوالفرج المعافی، شاگرد ابن شنبوذ، قدرت حافظه و احاطهٔ وی به علوم مختلف را ستوده است (همان، 2/55). او در اواخر عمر به خشم قاریان عصر خود گرفتار آمد و بنابر نوشتهٔ صولی (ص 62 -63؛ قس: خطیب، همانجا) وقتی خبر ترویج قرائات شاذ توسط ابن شنبوذ به خلیفهٔ عباسی، الراضی بالله، و بنابر نوشتهٔ برخی (یاقوت، ابن خلکان، همانجاها) به ابن مقلهٔ وزیر رسید، او ابن شنبوذ را به خانهٔ خویش احضار کرد. در این مجلس که ابن مجاهد و گروهی از قاضیان و فقیهان بغداد نیز حضور داشتند (صولی، همانجا)، وزیر در برابر حاضران و شهود به مناظره با ابن شنبوذ برخاست. ابن شنبوذ اتهامات منتسب به خود را پذیرفت و به دفاع او آنها پرداخت و به ترک قرائات شاذ تن درنداد، اما پس از تحمل 10 ضربه شلاق از کردار خود تبری جست و توبهنامهای به خط خود نوشت (خطیب، 1/280- 281). اکثر مورخان در وقایع سال 323ق/935م به این حادثه با کمی اختلاف اشاره کردهاند (به عنوان نمونه، نک: همدانی، 1/87 - 88؛ ابن جوزی، 6/307- 308؛ قس: ابن خلکان، 4/299-300). یاقوت به نقل از ابویوسف عبدالسلام قزوینی صاحب کتاب افواج القراء این واقعه را معلول سعایت ابن مجاهد دانسته است (17/170-171). پس از این مجلس از بیم برپاشدن فتنه و کشته شدن ابن شنبوذ به دست مردم بغداد، وی را مخفیانه به مدائن فرستادند (ابن خلکان، 4/301؛ صفدی، 2/38). به گفتهٔ یاقوت او پس از دو ماه تبعید در مدائن پنهانی به منزل خود در بغداد بازگشت (همانجا). ابن کثیر تبعیدگاه وی را بصره ذکر کرده است (11/181). گرچه معاصرانش بر او خشم گرفتند، اما مورخان پس از وی از او دفاع کردهاند. ابوعمرودانی به روایات وی در قرائت اعتماد کرده و بدین طریق عملاً بر او اعتماد کرده است (ص 15؛ قس: ابن جزری، غایهٔ، 2/56؛ ذهبی، سیر، 15/265). ابوشامه گفته است که ابن شنبوذ اگرچه در آراء خود به راه صواب نرفته است، اما خطای او نباید سبب گردد که احترامش به عنوان یک مقری و عالم پایمال گردد. پس بهتر بود به جای اینکه همچون مفسدان کیفر داده شود با او با رفق و مدارا رفتار میشد. بنابراین زندانی کردن و تندی با وی برایش کافی بود (ص 191- 192). ذهبی ابن شنبوذ را توثیق کرده و گوید که او فردی صالح، متدین و در علم قرائت متبحر بوده است ( معرفهٔ، 222). ابن جزری نیز او را توثیق کرده ( غایهٔ، 2/52؛ همو، النشر، 1/122) و دربارهٔ وی گفته است که هیچ یک از رجال شناسان روایات شاذ وی را سبب جرح و ضعف در عدالت او ندانستهاند (همان، 1/123). ابن عماد هم با استناد به اینکه ابن شنبوذ مجتهد بوده، به گونهای دیگر از او دفاع کرده است (2/313)، اما شهابالدین قسطلانی ابن شنبوذ را مستحق آن عقوبت دانسته و در توجیه آن گفته است که اجماع اصولیان و فقیهان بر آن است که قرائت شاذ را جزو قرآن نمیتوان به شمار آورد، زیرا فاقد شرط تواتر است و همهٔ علما قرائت شاذ را تحریم کردهاند (1/72- 75). در قرائت کسانی چون ابوبکر بن مقسم، معافی بن زکریا و در حدیث محدثانی چون ابوبکر بن شاذان و عمر بن شاهین از او روایت کردهاند (نک: خطیب، 1/280؛ ابن جزری، غایهٔ، 2/53 -54). سمعانی زیر عنوان «شنبوذی» دو تن از شاگردان ملازم ابن شنبوذ به نامهای ابوالفرج محمد بن احمد بن ابراهیم شنبوذی و ابوالطیب محمد ابن احمد بن یوسف بن جعفر شنبوذی، معروف به غلام ابن شنبوذ، را آورده است (8/157، 159). بنابر روایت ابن ندیم ابن شنبوذ در محبس خود در منزل خلیفهٔ عباسی (الراضی بالله) درگذشت (ص 34). از تألیفات او فعلاً اثری در دست نیست، تنها آثاری با این عناوین به وی نسبت دادهاند: ما خالف فیه ابن کثیر اباعمرو، قراءهٔ علی علیه السلام، اختلاف القراء، شواذ القراءات و کتابی در قرائات شاذی که اختیار کرده بوده است (نک: ابن ندیم، 35؛ یاقوت، 17/170).