اِبْنِ اَزْمَنازی، ابوالفرج غیث بن علی بن عبدالسلام صوری (443-509ق/1051- 1115م)، مورخ، محدث، ادیب و نویسندهٔ شامی. ابن ارمنازی به خط زیبا و نوشتههای فراوانش شهرت دارد. تبار او از ارمناز (شهرکی قدیمی در حدود 5 فرسنگی حلب) بود و در صور به تدریس و خطابه و نقل حدیث اشتغال داشت (یاقوت، 1/217؛ ابن خلکان، 297؛ ابن عماد، 4/24) و از خطیب بغدادی (392-463ق/ 1002-1071م) حدیث شنید (ابن اثیر، 1/34) و هر دو از یکدیگر در تاریخ، حدیث، شعر و ادب روایت کردند (ذهبی، عِبَر، 4/18؛ همو، سیر، 19/389).ابوالفرج واپسین سالهای زندگانی خود را در شهر دمشق نزد شاگردش ابن عساکر (499-571ق/1105- 1175م) گذراند و در همان شهر بدرود حیات گفت ودر مقبرهٔ باب الصغیر به خاک سپرده شد (یاقوت، 1/218). وی ابتدا به تدوین تاریخی برای شهر صور همت گماشت (ذهبی، سیر، همانجا؛ سخاوی، 267)، اما آن را ناتمام گذاشت (زرکلی، 5/319). وی تاریخی نیز برای دمشق به نام کتاب دمشق نوشته بوده است (قس: یاقوت، 2/591). از این دو کتاب نسخهای در دست نیست (منجد، 33)، لیکن ابن عساکر از نوشتههای وی در جای جای کتاب مشهور خود تاریخ مدینهٔ دمشق نقل کرده است. ابن ارمنازی در جست و جوی حدیث به مصر و جاهای دیگر سفر کرد و در راه جمع و تدوین آن بسیار کوشید و اُنس فراوان با آن گرفت (سمعانی، 1/172؛ یاقوت، 1/217). با اینهمه، در حدیث و فقه از او کتابی بر جای نمانده است. با آنکه پدرش ابوالحسن ارمنازی (396-478ق/1005- 1085م) شاعری مشهور و دخترش اُمّ علی تقیّهٔ صوریّه (505 -579ق/1111- 1183م) شاعری نامدار و خوش قریحه (ابن خلکان، 1/297-299) و خود او نیز شعر دوست بود (قس: ابن عساکر، جم) و ظاهراً شعر نیز میگفت، اما به شاعری شهرت نیافت. فقط ابن عساکر ضمن اشاره به روایت دو بیت از شعر او توسط خطیب بغدادی، 3 بیت از سرودههایش را که خود از او شنیده بوده، نقل کرده است (یاقوت، 1/218).