اِبْنِ اِدْریس، فخرالدین ابوعبدالله محمد بن ادریس عِجلی حِلّی (ح 543 - 598ق/1148-1202م)، از فقیهان بزرگ امامیّه. نسبت عجلی ظاهراً باید مربوط به نسب وی باشد (نک: سمعانی، 9/239). در برخی از منابع نام و نسب او به شکلهای محمد بن ادریس بن محمد (ابن فُوَطی، 4(3)/308)، محمد بن ادریس بن احمد بن ادریس (ذهبی، 21/332)، محمد بن احمد بن ادریس (حُرّعاملی، 2/236) و حتی به شکل غریب محمد بن منصور بن احمد بن ادریس (افندی، 6/6؛ کاظمی، 2/340) ثبت شده که هیچ یک قابل اعتماد نیست. بنابر منابع متأخر، مادر ابن ادریس نوهٔ دختری شیخ مسعود وَرّام بوده است و نسب وی از جانب مادر با 3 واسطه به شیخ طوسی میرسد (حُرعاملی، 2/243)، اما نظر به تاریخ وفات شیخ ورام در 605ق/ 1208م (نک: ابن اثیر، 12/282) و سال وفات ابن ادریس، و نیز با مقایسهٔ طبقهٔ شیخ ورام (نک: منتجب الدین، 196) با طبقهٔ ابن ادریس این نسبت درست نمینماید. شرح حال نویسان ابن ادریس وی را با عنوان «حلّی» یاد کردهاند، و منتجبالدین متذکر شده که در حله با وی ملاقات کرده است (ص 173). تاریخی برای ولادت ابن ادریس نقل نشده، ولی بهاستنادخط شهیدثانی کهدر اجازات مجلسی (104/19) آمده، ابن ادریس در 558ق/1163م به سن بلوغ رسیده است و با فرض اینکه وی در حدود 15 سالگی بالغ شده باشد، تولد وی را باید در حدود 543ق/1148م دانست. در مورد وفات او نیز اختلاف است: کفعمی جمعه 18 شوال 598ق/11 سپتامبر 1202م (استرابادی، 260) و ذهبی (21/333) 597ق را ذکر کرده است. بنابراین، سخن علمای متأخر شیعه در این باب که وی پیش از رسیدن به 25 سالگی وفات یافته است (نک: استرابادی، همانجا) نباید صحیح باشد. منزلت فقهی ابن ادریس: صفدی (2/183) وی را در فقه عدیم النظیر دانسته، و ابن داوود حلی او را شیخ الفقها خوانده است (ص 428). شجاعت علمی وی در شکستن سنت تقلید از آراء شیخ طوسی، تحرک بخشیدن به فقه امامیه، خارج کردن آن از رکود و جمود و تشویق ابتکار و اندیشهٔ آزاد، بیانگر جلالت قدر اوست. تا 100 سال پس از درگذشت شیخ طوسی همهٔ مسندنشینان فقاهت شیعه خوشهچینان آراء شیخ و در حقیقت فقط منعکس کنندگان نظرات او بودند تا جایی که میتوان گفت باب اجتهاد تا حدودی مسدود شده بود (نک: شهید ثانی، 28). در چنین وضعی ابن ادریس پای از دائرهٔ تقلید بیرون نهاد و به احیای اجتهاد و اظهار نظر آزاد پرداخت. وی گاه در نقد آراء شیخ بسیار سرسختی به خرج میداد و شیخ را به طور مستقیم و غیر مستقیم به تبعیت و پیروی از امام شافعی متهم میکرد ( ابن ادریس، جم) و گاه لحنش بسیار تند میشد (همو، 432)، اما به هر حال احترام به شیخ را فرو نمینهاد و با عباراتی چون «الشیخ السعید الصدوق تغمّده الله برحمته» از او یاد میکرد (همو، 5). مامقانی ادعا کرده که ابن ادریس در کتاب طهارت سرائر دربارهٔ شیخ طوسی گفت: «و خالی شیخ الاعاجم ابوجعفر الطوسی یفوح [در اصل: یفوه؛ قس: ابن ادریس، 9] مِن فیه رائحهُٔ النجاسهٔ» (2/77)، لیکن این عبارت در کتاب طهارت سرائر (چاپ موجود) دیده نمیشود و احتمال میرود تحریف این عبارتِ سرائر باشد: «...انّ اباجعفر یفوح من فیه رائحهٔ تسلیم...» (ابن ادریس، 9) که ابداً جنبه رکیکی ندارد. منزلت روایی ابن ادریس: فقیه معاصر وی سدیدالدین حمصی او را اهل تخلیط و غیرقابل اعتماد دانسته است (منتجبالدین، 173). ابن داوود حلی عدم پذیرش خبر واحد توسط ابن ادریس را به معنی اعراض کلی او از اخبار اهل بیت گرفته و وی را در زُمرهٔ ضعفا آورده، ولی در همانجا او را ستوده است (ص 498). بحرانی مینویسد که محقق حلی و علامهٔ حلی به کرات به نقد و طعن او پرداختهاند (ص 276)، ولی در دورههای بعد نظر علمای رجال در مورد ابن ادریس به تدریخ تغییر یافت تا آنجا که مجلسی وی راتوثیق کرده است (1/16، 33). معاصران نظر حمصی را در مورد تخلیط ابن ادریس تنها از این جهت که وی در نقل اسناد روایات اندکی بیدقت بوده، صحیح دانستهاند (شوشتری، 8/45؛ خویی، 15/63). ابن ادریس چنانکه از کتاب سرائر، به خصوص بخش مستطرفات آن برمیآید، برخی از اصول و مصنفات سلف شیعه را در اختیار داشته و وی آخرین کسی است که دربارهٔ برخی از آنها اطلاعاتی به دست میدهد، و برخی از اجازات نام وی در سلسلهٔ روایی صحیفهٔ سجادیه دیده میشود (مجلسی، 107/52 -54، 63، 162). همچنین نام وی در میان راویان کتب دیگر نیز آمده است (نک: ابن داوود، 5 -6). ابن ادریس بعضی از کتب سلف را استنساخ کرده، که به عنوان نمونه میتوان از مصباح المتهجّد شیخ طوسی (در جمادیالاولی 570ق) و قرب الاسناد حمیری (دررمضان 574ق) نامبرد (آقابزرگ، 4/225،5/257، 17/68، 21/222؛ نیز دستخط موجود در حاشیهٔ مصباح المتهجد طوسی، 790). مشایخ ابن ادریس: وی خود مینویسد (ص 265) که از سید ابوالمکارم بن زهره حضوراً و مکاتبتاً استفاده کرده است (نیز نک: مجلسی، 104/79). از دیگر مشایخ وی چنانکه از اسناد روایات و اجازات برمیآید، میتوان عمادالدین محمد بن ابی القاسم طبری، عربی بن مسافر عبادی، حسین بن هبهٔالله بن رطبهٔ سوراوی و عبدالله ابن جعفر دوریستی را نام برد (شهید اول، 22، 35؛ حُرعاملی، 2/80؛ مجلسی، 106/39، 107/65، 70، 82). به گفتهٔ ذهبی ابن ادریس از راشد (بن ابراهیم بحرانی) و شریف شرفشاه نیز بهره برده است (21/332). سماع بدون واسطهٔ ابن ادریس از شیخ ابوعلی طوسی (مجلسی، 107/52، 56، 65، 81) در 511ق/1117م (افندی، 5/33) از حیث زمان و طبقه قابل پذیرش نیست و ظاهراً شخصی که در 511ق از ابوعلی طوسی استماع کرده، عمادالدین طبری استاد ابن ادریس بوده است (عماد طبری، 2). روات و شاگردان ابن ادریس: از جملهٔ ایشان میتوان مُحییالدین محمد بن عبدالله بن علی بن زهره (ابن فُوطی، 4(3)/309-310؛ قس: مجلسی، 106/23، 24، 107/46)، فخار بن معد موسوی (شهید اول، 81؛ مجلسی، 104/79)، محمد بن نمای حلی (ابن داوود، 5 -6)، علی ابن یحیی خیاط (مجلسی، 104/135)، احمد بن مسعود اسدی (شهید اول، 21، 22، 35) و علی بن ابراهیم علوی عریضی (نوری، 3/482) را نام برد. سند موجود در الاربعون (شهید اول، 46) که دلالت بر روایت یحیی بن سعید حلی از ابن ادریس دارد از حیث طبقه مورد تردید است. آثار: اگر چه ذهبی (21/332) متذکر شده که ابن ادریس آثاری در فروغ و اصول داشته و ابن داوود (ص 498) او راکثیر التألیف دانسته، مع ذلک جز چند اثر از وی نمیشناسیم. آثار بازمانده از او اینهاست: آثار چاپی: 1. السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، این کتاب از آثار بدیع فقهی است که ارزش و اعتبار آن پس از قرنها هنوز به قوت خود باقی است. سرائر افزون بر ارزش فقهی آن، به واسطهٔ آخرین بابش که او خود آن را «باب النوادر» نامیده و شامل گزیدهای از کتب مشیخه و روات است، ارزش حدیثی قابل توجهی دارد. چنانکه از دو موضع کتاب (ص 170، 401) بر میآید وی در خلال سالهای 587 - 588ق/ 1191-1192م مشغول تألیف آن بوده است. سرائر در 1247و 1270ق در تهران چاپ سنگی شده، و «باب النوادر» آن با عنوان النوادر او مستطرفات السرائر جداگانه در 1408ق با مقدمهای تحقیقی و حواشی در قم به چاپ رسیده است؛ 2. منتخب تبیان شیخ طوسی، این کتاب به کوشش سید مهدی رجائی در 1409ق در قم نشر یافته است. آثار خطی: 1. رسالهای در تکلیف (ملی، 8/367)؛ 2. رسالهای در مضایقه و مواسعه در فقه (آقابزرگ، 12/211، 20/175، 231، 21/134)؛ 3. اجوبهٔ مسائل (نجف، 1/28؛ آقابزرگ، 20/331)، البته انتساب هیچ یک از این 3 کتاب به وی قطعی نیست. رسالهای در مسألهٔ تتمیم آب قلیل به کُرّ، تقریباً در 10 برگ (ابن ادریس، 9؛ آقابزرگ، 20/384). آثار منسوب: 1. التعلیقات علی التبیان (حُر عاملی، 2/244؛ آقا بزرگ، 4/225، 20/185)؛ 2. رسالهای درمعنیناصب (افندی،5/33)؛ 3. مناسک (ذهبی، 21/332)؛ 4. نیز ابن ابی الحدید (1/39) روایتی در مورد رابطهٔ شریف رضی و شریف مرتضی با فخرالملک، وزیر بهاءالدولهٔ، از خط ابن ادریس نقل کرده که مشخص نیست از کدام اثر وی گرفته شده است.