اِبْنِ اَجا، یا آجا، ابوعبدالله محمد بن محمود بن خلیل الشّمس قونَویّ الا´صلِ حلبی حنفی، قاضی عسکر (820 -881ق/1417- 1476م)، پدر ابن اجا محبّ الدین محمود (ه م). به گفتهٔ سخاوی (10/43)، اَجا لقب پدر ابوعبداللّه بوده است که ابن حنبلی (2(1)/ 327) و برخی از متأخّرین آن را آجا ثبت کردهاند و گویا به هر دو وجه صحیح است (زرکلی، 7/88). وی در حلب زاده شد و در آنجا قرآن و کتابهایی مانند القُدوری و منار الانوار فی اصول الفقه ابی البرکات نَسَفی را حفظ کرد و در نحو، کتاب ضوء الدرر فی شرح الفیهٔ ابن معط را فراگرفت و فقه راگویا نزد بدربن سلامهٔ آموخت و از برهان حلبی حدیث شنید و در شهر آمِد با ابن حجر عسقلانی ملاقات کرد و باردیگر هنگامی که با دایی خود شهابالدین احمد بن ابی بکر مرعشی در 843ق/1439م به قاهره رفته بود، از ابن حجر و ابن دیری استماع حدیث کرد (سخاوی، همانجا؛ جواد، 2/114). او بارها به قاهره رفت و با خطیب مکه ابوالفضل معاشرت کرد و مصاحب امیر ازبک ظاهری شد و مدتی مقتدای وی بود و سپس ترقی یافت و با دوادار کبیر امیر یَشْبَک مِن مهدی معاشرت و مصاحبت نمود و آنگاه از سوی امیر یشبک و سلطان وقت مصر به عنوان مأمور به روم و تبریز و جز آنها مسافرت کرد. ابن اَجا دوبار جج گزارد و بیت المقدس و الخلیل را بارها زیارت نمود (سخاوی، همانجا). وی در قاهره به جای النجم القرمی یا قرافی به عنوان قاضی عسکر منصوب شد (همانجا؛ راغب، 5/291). در شوال 875/ مارس 1470، هنگامی که امیر یشبک از سوی قایتبای ظاهری (د 901ق/1495م) از ملوک چرکسی مصر، برای سرکوبی شورش شاه سوار فرزند امیر سلیمان امیر دلغادر و نایب سلطان مصر که علیه حکومت مصر شوریده بود، عازم قلعهٔ عین تاب و دلغادریه شد. ابن اجا نیز در این سفر همراه وی بود و چگونگی حرکت امیر یشبک از مصر و عبور از شهرها و کشورهای فلسطین و سوریه و ورود به ناحیهٔ قلعهٔ عین تاب و محاصره و فتح آن قلعه را در سفرنامهٔ خود دقیقاً بیان کرده است (ص 65 - 95). ابن اَجا به نمایندگی از امیر یشبک برای شنیدن سخنان شاه سوار که درخواست اعزام یک نماینده جهت صلح کرده بود، با هدایایی به نزد شاه سوار شتافت. و نیز به نمایندگی از جانب امیر یشبک برای ملاقات با امیر حسن بک (اوزون حسن) امیر عراقین به تبریز رفت و پس از رساندن پیام و گرفتن جواب به نزد او بازگشت و در قلعهٔ سیس به وی ملحق شد (همو، 106، 137) و بار دیگر پس از شکست شاه سوار از امیر یشبک و محاصرهٔ وی در قلعهٔ زمنطوا به نمایندگی از سوی امیر یشبک به نزد شاه سوار رفت تا در مذاکرات تسلیم وی شرکت کند. آنگاه به قاهره بازگشت و هنگام اعدام شاه سوار در این شهر بوده است و چگونگی تسلیم واعدام وی را به تفصیل شرح داده است (همو، 147-160). ابن اجا در اواخر عمر گویا از کارهای سیاسی کنارهگیری کرده و به گفتهٔ سخاوی به شفاعت کردن [نزد سلطان از مردم] پرداخت و این کار او مورد ستایش مردم از جمله خود سخاوی واقع شد. وی مردی عاقل، عارف، زیرک، متواضع و طالبِ دوستی با مردم بود (سخاوی، 10/43). ابن اجا در کنار کارهای اجتماعی به تدریس و حدیث کردن کتاب الشفاء ( الشّفا فی تعریف حقوق المصطفی، لا´بی الفضل عیاض ابن موسی یحصبی) پرداخت و کتاب فتوح الشام واقدی را در 12 هزار بیت به زبان ترکی به نظم آورد (همانجا). ابن حنبلی به نقل از ابوذر مُحدّث او را مردی فاضل دانسته است که به حدیث توجه داشته است (2(1)/328). وی در اواخر عمر به حلب بازگشت و در همانجا درگذشت (سخاوی، همانجا) و گفتهاند 40 هزار دینار و نیز اوقافی بسیار به جا گذاشت (ابن حنبلی، 2(1)/329). به گفتهٔ شیخ ابوذر محدّث، او را پس از مرگ نزدیک تربت دائیش شهابالدین احمد بن ابی بکر در مغارهای گذاردند تا سپس به مقبرهای که خود به ساختن آن وصیّت کرده بود منتقل کنند (همو، 2(1)/328). آثار: تنها اثری که از وی به جا مانده است، سفرنامهای است که به نامهای مختلفی از آن یاد کردهاند: سخاوی (همانجا) آن را سفرهٔ سوار نامیده است. استنساخ کنندهٔ نسخهٔ عکسی، آن را رحلهٔ سیاسیهٔ نام نهاده است و احمد تیمور اهدا کنندهٔ کتاب به مجمع اللغهٔ العربیهٔ دمشق آن را رحلهٔ الامیر یشبک نام گذاری کرده است. محمد احمد دهمان که آن را به چاپ رسانده و تحقیقات ارزندهای از نصوص تاریخی بر آن افزوده است، نیز همین نام را انتخاب کرده است (دهمان، 9-10)، ولی عبدالقادر احمد طُلیمات آن را تاریخ الامیر یشبک الظاهری نامیده است ( دلیل الکتاب المصری، 83). کتاب مشتمل بر دو بخش نامساوی است: بخش اول آن ماجرای حرکت و سفر نظامی امیر یشبک و حملهٔ سپاهیان دولت ممالیک مصر در آسیا صغیر و ماورای آن است. در این بخش مؤلف بیشتر کوشش کرده است حالت حرکت نظامی سپاهیان و مسائل سیاسی این سفر و توصیف آلات و ادوات نظامی را بازگوید و به شرح مسائل جغرافیایی و اجتماعی نپرداخته است. در بخش دوم که سفرنامهٔ او به تبریز است، از مسائل اجتماعی و سیاسی و جغرافیایی گفت و گو کرده و وضع جغرافیایی مناطق و اماکنی را که در مسیر او تا تبریز بوده، بیان داشته است، مخصوصاً شهر تبریز و موقعیت جغرافیایی و زیباییهای شهر و اماکن تاریخی آن را باز نموده و شکوه دربار اوزون حسن و چگونگی مباحثات علمی و اجتماعی در محفل او را به خوبی توصیف کرده است و نیز صفحاتی را به ستایش امیر یشبک اختصاص داده است، و اینکه سخاوی گفته است: در کتاب، ابن اجا، «منکری» بزرگ است، گویا ناظر به همین ستایشهای غلّوآمیز است (ابن اجا، 65 -160؛ سخاوی، همانجا؛ جواد، 2/114-116). محمد کردعلی گزیدهای از این کتاب را در مجلهٔ مجمع العلمی العربی دمشق (مجلد 5، جزء 7، حزیران و تموز 1925م، ص 316- 318) آورده است. این کتاب نخستین بار به کوشش عبدالقادر احمد طُلیمات در قاهره در 1973م منتشر شد (منجد، 4/11) و سپس به کوشش محمد احمد دهمان، به ضمیمهٔ کتاب العراک بین الممالیک و العثمانیین الاتراک به چاپ رسید. اثر دیگر او طبقات الحنفیّهٔ است در 3 جلد (ابن حنبلی، 2(1)/328) و نیز چنانکه اشاره شد، کتاب فتوح الشام یا فتوح الامصار واقدی را منظوم ساخته است. این دو کتاب ظاهراً موجود نیست.