اِبْنِ اَبی عَتیق، عبدالله بن محمد بن عبدالرحمان بن ابی بکر، از ظرفای سدهٔ 1ق/7م در مدینه. شهرت او به ابن ابی عتیق از باب انتساب به نیای بزرگش خلیفه ابوبکر است که عَتیق لقب داشت و پدرش محمد نیز ابوعتیق خوانده میشد (زیبری، 278؛ ابن اثیر، مرصع، 62 -63) و در توجیه این انتساب گفتهاند که نوادگان ابوبکر، بیشتر از باب فخرفروشی، چنین نامهایی بر خویش اطلاق میکردند (ابن قتیبه، معارف، 174؛ قس: ابن خلکان، 3/70). از آنجا که ابن ابی عتیق در شمار شریف ترین مردان مدینه بود، با زنان اصیل زادهٔ مشهوری چون امّاسحق دختر طلحه که نخست همسر امام حسن (ع) و سپس همسر امام حسین (ع) بود، ازدواج کرد و از او صاحب فرزندی به نام اُمَیّه شد (ابن حبیب، 66، 442؛ ابن قتیبه، معارف، 233). زن دیگر او عاتکه دختر عبدالرحمان بود که به سبب دو بیتی که در هجای شوهر سرود، در کتابهای ادب شهرت یافت (جاحظ، التّاج، 133؛ ابن عبدربه، 2/470؛ مسعودی، 5/285). از زندگی ابن ابی عتیق اطلاع چندانی در دست نیست، حتی تاریخ مرگ او را نمیدانیم و در انبوه داستانهای نکتهآمیزی که دربارهٔ وی آوردهاند، هیچ اشارهای به پایان زندگی او نشده است، اما همین داستانها که احتمالاً بخشی از آنها ساختگی است، شخصیت شگفت او را که نمونهٔ بارز برخی طبقات مرفّه و اشرافی مدینه است، به روشنی تمام نمایش میدهد (دربارهٔ زندگی اشرافی حجاز در آن روزگار و برخی داستانهای مربوط به ابن ابی عتیق، نک: آذرنوش، 145-160). دراین داستانها وی مردی نیک نفس و مورد احترام جلوه میکند که در عین شوخ چشمی و سبک سری، حدّ ادب را نیک میشناسد. هیچ یک از بزرگانی که وی را با آنان ماجرایی و حدیثی بوده است، چون عایشه، عبدالله پسر عمر، و حتی - اگر روایات ساختگی نباشند - حضرت امام حسن و امام حسین (ع) از وی دل آزرده نشده و سرزنشش نکردهاند. ارتباط او با زنان خواننده و مجالس غزل سرایان مدینه، که گویی در دوران بنی امیّه چندان مذموم نبود، پیوسته در مرز گناه متوقف میگردید و او، از بیم همسانی با شاعران بیبند و باری چون عمر بن ابی ربیعه، هرگز پای از آن حد فراتر نمینهاد. به همین جهت است که گروهی وی را، علیرغم شوخ طبعی و فساد ظاهری، «صالح» و «اهل طهارت و عفاف» میپنداشتند (زبیری، 278؛ جاحظ، الحیوان 2/83 -84) و حتی ابن قسیرانی (2/617) نام او را در شمار رجال حدیث نهاده است، اما برخی از نویسندگان روایات ناپسندی را هم که دربارهٔ او نقل شده، ذکر کردهاند. مثلاً ابن عبدربه (2/470) وی را صاحب «هزل و لهو» (و نه «غزل و لهو» که در دیگر منابع دیده میشود) توصیف کرده، گوید زن وی کنیزکانی داشت که در جشنهای دامادی و مراسم سوگ، آنان را به آوازخوانی و نوحهسرایی میفرستاد. ابن ندیم به دو کتاب که هر دو کتاب ابن ابی عتیق نام دارند، اشاره میکند: یکی را در شمار آثار مداینی دربارهٔ «نسب قریش» ذکر کرده (ص 148) و دیگری را در آثار ابوایّوب مدینی که خود از ظرفا و ادبا و موسیقیشناسان مدینه بوده و چندین کتاب در همین موضوعها نوشته، آورده است (ص 211-212).همچنانکه بِلاّ حدس میزند III/682) , 2 EI)، انتساب کتاب اول به مداینی غریب است، اما میتوان گفت که کتاب دوم به راستی وجود داشته و منبع بسیاری از داستانهای مربوط به ابن ابی عتیق بوده است. شاید همه یا بخشی از داستانهایی که اینک در دست داریم (بیشتر در اغانی و اندکی در منابع دیگر)، از همان کتاب اخذ شده باشد. به خصوص که حجم داستانهای موجود آن قدر هست که بتوان کتابی شایستهٔ این گونه آثار از آنها فراهم آورد. اینک برای پژوهشهای بیشتر، مجموعهٔ نکتههای مربوط به ابن ابی عتیق را به شرح زیر طبقهبندی میکنیم: 1. رابطهٔ او با عایشه (ابن سعد، 8/76: عایشه عمهٔ پدرش بود)، در دامن عایشه (ابن عبدربه، 6/20)، مزاح با عایشه و بر حذر داشتن او از «یوم البغل» (ابن خلکان، 3/17)، حضور در مراسم تدفین او (ابن اثیر، اسد الغابهٔ، 5/504)، در دربار مروان بن حکم (ابن خلکان، 2/67)، در کنار عبدالله بن زبیر (ابوالفرج، 6/169؛ زبیری، 393)، چندبار در خدمت امام حسن (ع) (بلاذری، 23؛ ابوالفرج 8/134؛ ابن خلکان، همانجا)، در خدمت امام حسین (ع) (ابوالفرج، همانجا)، در مجلس عبدالله بن جعفر (ابن عبدربه، 6/22)، مزاح با عبدالله بن عمر (جاحظ، تاج، 133؛ ابن عبدربه، 2/470-471؛ مسعودی، 5/285؛ صنعانی، 132)، در دربار عبدالملک (ابن عبدربه، همانجا). 2. رابطهٔ او با شاعران از جمله: عمر بن ابی ربیعهٔ (ابوالفرج، 1/20-91 و فهرست آن)، حارث بن خالد (همو، 1/91؛ قس: حصری، 1/251)، نُصیب (ابوالفرج، 1/145-146؛ مرزبانی، 173)، قیس بن خَطیم (ابوالفرج، 2/159)، احوَص (همو، 4/44، 7/133)، قیس بن الرُّقیّات (همو، 4/162، 166)، کُثَیَّر (همو، 4/166، 8/30، 14/80؛ نیز قس: ابن عبدربه، 6/21؛ مرزبانی، 136)، عروهٔ بن أُذینه (ابوالفرج، 6/131، 21/171)، عروهٔ بن حِزام (همو، 20/156)، حزین (همو، 8/30، 14/80 -81)، قیس بن ذَریح و معشوق او لُبْنی (همو، 8/131، 134). 3. رابطهٔ او با موسیقیدانان و آوازخوانان از جمله: جَمیله (همو، 7/133، 134)، دَلال (همو، 4/62، 70)، سَلامهٔ القس (همو، 8/10)، عزّهٔ المَیْلاء (همو، 11/38، 16/14، 19، 20)، سُرَیْج (همو، 1/109، 8/58)، معبد (همو، 8/58)، ابن عایشه (همو، 2/63)، غَریض (همو، 2/133)، مَعاذِ مغنّی (ابن عبدربه، 6/21). علاوه برآنچه ذکر شد، نکتههای ظریف دیگری نیز به او نسبت دادهاند که شاید برخی از آنها ساختگی باشد از جمله: مزاح با اشعب (ابن قتیبه، عیون، 3/12)، مزاح با ابوسائب (ابن عبدربه، 6/24)، مزاح با همسایه (ابن قتیبه، عیون 1/236)، مزاح با رهگذر و سگ او (همان، 2/39). با آنچه برشمردیم و آنچه احتمالاً این سوی و آن سوی یافت خواهد شد، میتوان کتاب ابن ابی العتیق را بازسازی کرد.