اِبْنِ اَماجور، یا ابن ماجور، نام خاندانی از مردم فرغانه که از میان آنان 3 تن، به نامهای ابوالقاسم عبدالله بن اماجور، پسرش ابوالحسن علی بن عبدالله (ابن ندیم، 390؛ قفطی، 231) و مُفلح غلام آزاد شدهٔ ابوالحسن (سوتر، در زمینهٔ ستارهشناسی شهرتی یافتند. در منابع کهن تنها از پدر و پسر نامی به میان آمده، اما اشارهای به تاریخ تولد و وفات آن دو نشده است (ابن ندیم، همانجا؛ قفطی، 220-221، 231، 234). این 3 تن در سالهای 272-321ق/885 -933م در بغداد و شیراز به کار ستارهشناسی و رصد میپرداختند. بخشی از این رصدها را ابن یونس ثبت و نقل کرده است ( 2 EI؛ نلینو، 175؛ سارتن، 1/728). علی بن عبدالله علم نجوم را نزد پدر خود آموخت (قفطی، 234). او توجه خود را به تعیین حدود عرض نجومیِ کرهٔ ماه معطوف داشت، و دریافت که عرضِ نجومی کره ماه بیش از آن است که هیپارکوس1 (سدهٔ 2 قم) تعیین کرده بود. همچنین متوجه شد که حاصل محاسبات در این زمینه همواره یکسان نیست. رصدهای او که مربوط به تغییرات صفحهٔ مدار حرکت کرهٔ ماه است، دقت کار او را نشان میدهد ( 2 EI). ستارهشناسانی همچون ابن یونس در نوشتههای خود از نتایج رصدها و پژوهشهای علی بن عبدالله استفاده کردهاند (قفطی، 231؛ سوتر، همانجا). ابن ندیم (همانجا) تنها به این نکته اشاره کرده است که علی بن عبدالله بن اماجور، در زمینهٔ ستارهشناسی تألیفاتی دارد، اما نام این تألیفات را ذکر نکرده است. دربارهٔ مفلح در مآخذ کهن آگاهی چندانی نمیتوان یافت. به نظر میآید که مفلح پس از آزادی به عنوان یکی از افراد خاندان ابن اماجور به کار نجوم ادامه داده است. به گفتهٔ سوتر، مفلح نیز زیجی تهیه کرده بوده و ظاهراً زیجهایی که به عبدالله نسبت داده میشود در واقع به هر سهٔ آنان تعلق دارد (سوتر، .(49 به طور کلی میتوان گفت که در اغلب مآخذی که در آنها به این 3 تن اشارهای رفته است، بیشتر به ابن ماجور پدر پرداخته شده است. آثار: از آثاری که به ابن اماجور پدر نسبت دادهاند، برخی بر جای مانده است. بدین قرار: 1. جوامع احکام الکسوفین و قران الکوکبین. از این کتاب نسخهای خطی در کتابخانهٔ ملی پاریس ( بلوشه، و لیدن ( ورهوه، موجود است؛ 2. زیج الطیلسان. دو نسخه از این کتاب در کتابخانهٔ ملی پاریس نگهداری میشود ( دوسلان، 447 , .(440 همچنین این آثار نیز به وی نسبت داده شده که تاکنون به دست نیامده است: الزیج البدیع، زیج السند هند، زیج الممرات، زاد المسافر، الزیج الخالص، الزیج المزنّر، کتاب القن (ابن ندیم، 390)، زیج المریخ علی التاریخ الفارسی (قفطی، 221).