اِبْنِ اِسْفَنْدیار، بهاءالدین محمد بن حسن بن اسفندیار کاتب (زنده در 613ق/1216م)، تاریخ نگار ایرانیِ اواخر سدهٔ 6 و اوایل سدهٔ 7ق/12 و 13م (قزوینی، 2/18). از احوال او آگاهیهای زیادی در دست نیست. در مقدمهٔ اثر برجستهاش، تاریخ طبرستان، به سرگذشت خود اشارههایی دارد. وی بخشی از دوران زندگانی خود را در دربار پادشاهان آل باوند (ه م) به سر برد (نفیسی، 1/129) و در آنجا از حمایت حسامالدوله اردشیر بن حسن باوندی (567 -602ق/ 1172-1206م) برخوردار بود. پیش از سال 606ق به بغداد سفر کرد و در 606ق از آنجا به قصد عراق عجم خارج شد، اما چون در همان اوقات خبر کشته شدن نصیرالدوله رستم بن اردشیر بن حسن فرزند حامی خود را شنید، به سوی ری آمد. طبرستان موطن ابن اسفندیار از آن پس به خواست بزرگان آنجا تحت قلمرو سلطان محمد خوارزمشاه درآمد و او خبر این حوادث را در آغاز کتاب خود نوشته است (ص 1). دوران توقف او در ری حداقل دو ماه به طول انجامید (ص 4). در این شهر بود که در کتابخانهٔ مدرسهٔ رستم بن علی بن شهریار، کتابی را که ابوالحسن بن محمد یزدادی در تاریخ گاوبارگانِ طبرستان به عربی نوشته بود، به دست آورد و بر آن شد که کتاب را به عنوان اساس کار خود به فارسی برگرداند (ص 4- 5). اندک زمانی پس از ترجمهٔ کتاب، هنوز آن را از سواد به بیاض نبرده بود که به دعوت پدر به وطن خود مازندران (احتمالاً آمل) بازگشت و پس از توقفی کوتاه، راه خوارزم در پیش گرفت (ص 5 -7). این شهر، به گفتهٔ او، در آن وقت شهری آبادان و با رونق و میعادگاه دانشمندان بود. 5 سال از توقف او در خوارزم گذشته بود که روزی در بازار کتابفروشان و صحافان آن شهر ترجمهٔ عربی ابن المقفع از نامهٔ تنسر را به دست آورد. تنسر، موبد بزرگ اردشیر بابکان، این نامه را به جشنسْف (گشنسب)، شاه طبرستان، نوشته و او را به اطاعت اردشیر خوانده بود. ابن اسفندیار این متن را به فارسی ترجمه کرد و آن را در مدخل تاریخ طبرستان خود قرار دارد (ص 7- 8، 166-167) و بدین سان این اثر گرانبهای ادبیات پهلوی را از گزند روزگار حفظ کرد. نامهٔ تنسر یکی از مهمترین اسنادی است که راجع به تشکیلات زمان ساسانیان نوشته شده است (کریستن سن، 82). ابن اسفندیار در 603ق/1206م به نگارش تاریخ خود مشغول بوده است، چه در یک جای آن اشاره میکند که در این زمان، 400 سال از شهادت امام رضا(ع) (203ق/818م) میگذرد (ص 203؛ قس: ادبیات تهران، 1/86). البته تاریخ یاد شده با توجه به سال شروع تألیف کتاب (پس از آمدن مؤلف به ری در 606ق) تقریبی مینماید. او به طور یقین تا 613ق/1216م در قید حیات بوده و تا این زمان مشغول نگارش تاریخ خود بوده است. به درستی معلوم نیست که آیا او در حملهٔ مغول به خوارزم در 617ق/1220م در آن شهر بوده و کشته شده، یا پیش از آن به زادگاه خود در مازندران بازگشته است. اثر ابن اسفندیار قدیمترین کتاب در تاریخ طبرستان است. انشای آن بسیار فصیح است، ولی مؤلف در استعمال لغات عربی افراط ورزیده است. بخشهای نخستین این کتاب حاوی مطالب افسانهای است، ولی در مورد طبرستان پس از اسلام، اطلاعات تاریخی و جغرافیایی آن ارزشمند و مستند است، به ویژه آگاهیهای بسیاری در مورد افراد مشهور محلی و شاعرانی که به زبان طبری شعر سرودهاند. در آن به دست داده شده است. این کتاب در 4 «قسم» است. بخشهای پایانی آن که در خصوص آل بویه و آل زیار و ابتدای تاریخ آل باوند بوده از میان رفته است. ادوارد براون خلاصهای از این اثر را به زبان انگلیسی ترجمه کرده و در 1905م منتشر ساخته است. متن فارسی آن همراه با ذیلهایی که دیگران بر این کتاب افزودهاند، در 1320ش در تهران به کوششعباساقبالآشتیانی بهچاپرسیدهاست(نک: تاریخطبرستان ).