ابو خالد واسطی ، عمرو بن خالد قرشی (د پس از 145 ق/762 م ) ، از اصحاب خاص زیدبن علی و گرد آوردنده کهن ترین مجامیع فقهی و حدیثی در مذهب زیدی.خاندان او از نخستین ساکنان شهر واسط – که تاریخ بنای آن را از 83 ق فراتر نمیرود-بودند.او خود در کوفه سکنی گزید و در نزدیکی مسجد سماک منزل داشت (نک: کشی، 232). نسبت قریشی او از آنجاست که با تیره بنی هاشم از قریش رابطه ولاء داشته است ( بخاری ؤالتاریخ،3(2)328 ; ابن الرجال ، 3/ گ 97 الف ).در سند روایاتی منفرد به او نسبت ((همذانی)) نیز داده شده است (؛؟ ابن عدی ،5/1776)که خطا به نظرمیرسد.ولادتن ابو خالد را میتوان در ربع پایانی سده نخست هجری براورد کرد . بر پایه یک سند روایی ،او از حسن بصری (د 110 ق/728 م) حدیث شنیده بود ( نک : کوفی،1/330)همچنین مدت زمانی پیش از وفات امام باقر (ع) در 114 ق ، به طور پیوسته یا گسسته در مدینه ملازمت ان امام را داشته و از ایشان دانش آموخته است.رجال شناسان امامی او را در زمره اصحاب امام باقرر (ع) آوردهاند (برقی ،11 ; طوسی ،رجال ،128،131)و احادیث بسیاری به روایات ابو خالد از آن امام در کتب امامیه، زیدیه .و اهل سنت دیده میشود (مثلا نک: همو، تهذیب،4/161: درست واسطی ،165; احمد ابن عیسی ،1/168 جم ;ابوطالب هارونی ،275 ;بحشل ،216 ). همچنین به تصریح یحیی بن مسور از شاگردان ابو خالد ،او پیش از امدن زید بن علی به کوفه ،مدت 5 سال (ح 115-120ق/733-738 م) همه ساله پس از گزراندن حج ،چند ماهی در مدینه مجاورت میگزید و از صحبت زید بهرهمند می شد.او پس از آمدنن زید به کوفه نیز تا هنگام شهادت وی ، از یاران خاص او بود (نک: مسند،381-382).در اثنا مسند ذید (ص 186،219)تعبییراتی از ابو خالد وجود دارد که نشان می دهد وی مدت زیادی صحبت زید را درک کرده است و بخشی از استنادات او از زید در سالهای پایانی زندگانی وی در کوفه بوده است (همان ،103،427).طولانی بودن مدتهمراهی او با زید در منابع دیگر تایید شده است (مثلا نک:اجاذات، گ 96 الف ،به نقل از قاسم بن عبد العزیز بغدادی).در جریان قیام زیدبن علی در 122 ق /740 م که زید به همراه بسیاری از یاران خود به شهادت رسید ،ابوخالد جان به سلامت برد و ازآن پس به عنوان تنها میراث بر تعلیمات زید شناخته شد(نک:مسند،380 ; ابن الرجال ،3 /گ 96 ب ). به روایتی ،در همین اوان امام صادق (ع) ابو خالد را به عنوان نماینده خود برای رسانیدن کمک مالی به بازماندگان اصحاب زید برگزید (مفید،269)،ولی در دیگر گذارشها،به جای ابو خالد از عبد الرحمن بن سیابه نام برده شده است (نک: کشی ، 338 ; ابن بابویه ،امالی ،276).در این دوره ابو خالد به سان یکی از رهبران زیدیه (نک:نناشی اکبر ،42 ;کشی،231) می توانست نقش به سزایی در شکل گیری فرهنگی زیدی دیده میشود.و کیع بن جراح (ز 127 ق)می گوید :ابوخالد چندی در همسایگی ما در کوفه میزیست و سپس به سبب نا مناسب بودن اوضاع آنجا به واسط کوچ کرد (ابن عدی ،4/1774 ; نیز نک:ابن حبان ،2/76).در صورت اعتماد بر این گزارش می توان تخمین زد که ابو خالد در دهه 4 سده 2 ق ،کوفه را به مقصد واسط ترک گقته است .دست یافتن عباسیان به خلافت ،هواداران اهل بیت (ع) را خوشایند نبود و ابوخالد در دیداری که چندی پیش از 145 ق /762 م با محمد بن عبدالله نفس زکیه –احتمالا در مدینه-داشته ،از فشار روز افزون بر همکیشان خود شکایت کرده است (نک:ابوطالب هارونی،206). در این دیدار ،نفس زکیه ،ابو خالد را به مهاجرت از عراق به محیطی آزادتر فراخوانده است(همانجا)و شاید برای اجابت دغوت او بود که ابو خالد راهی حجاز شد; چه در جریان قیام نفس زکیه در مدینه(145 ق)،از ابو خالد واسطل در زمره همراهان وی یاد شده است.حضور او در این قیام که یکی از بازماندگان قیام زید و از یاران نزدیک او بود،از نظر معنوی میتوانست بسیار حائز اهمیت باشد(نک:ابوالفرج،197).در منابع به کشته شدن یا زنده ماندن ابوخالد در جریان این قیام اشارهای نشده،ولی گویا وی پس از آن مدت درازی نزیسته است.اینکه بخاری در یکی از آثار خود نام ابوخالد را در ردیف درگذشتگان 110-120 ق آورده است(ابن حجر،8/27)،پایهای ندارد.در میان شیوخ ابو خالد،بجز شخصیتهای یاد شده،میتوان از محمد بن عمر بن علی بن ابی طالب،حبیب بن ابی ثابت،ابو هاشم رمانی و عاصم بن ابی النجود نام برد،حتی در پارهای اسانید روایت او،مشایخ متاخرتر کوفه چون فطر بن خلیفه و سفیان ثوری نیز دیده میشوند(نک:مزی،14/108; برای تکمیل فهرست او،نک:کوفی،همانجا; ابن بابویه،ثواب،68; المنصور بالله،5/313).در میان کسانی که از او بهره گرفته و حدیث شنیدهاند،به ویژه باید از ابراهیم ابن زبرقان،نصر بن مزاحم،حسین بن علوان و یحیی بن هاشم سمسار یاد کرد که در انتقال آثار وی به آیندگان نقش اساسی ایفا کردهاند(نک:نصر بن مزاحم،134; نیز نک:دنباله مقاله).علاوه بر آنان،در اساتید روایات نام کسانی چون یحیی بن مساور حناط،حصین بن مخارق،درست بن ابی منصور،محمد بن سنان،اسرائیل بن یونس،حسن بن ذکوان،ابو حفض ابار،عطاء بن سائب و سعید بن زید(برادر حماد،نک:هد،ابن درهم)به عنوان راوی ابو خالد دیده میشود(برای فهرستی از راویان،نک:مزی،14/108-109; برای تکمیل،نک:درست واسطی،همانجا; قرات کوفی،152; کلینی،2/75،6/528; ابن بابویه،امالی،436-437،((عقاب))،262،فقیه،4/294; خزاز،299; حاکم نیشابوری،41; ابوطالب هارونی،65،70; المرشد بالله،1/137،2/103).رجال شناسان اهل سنت به طور کلی در برابر ابوخالد موضعی سخت اتخاذ کرده و با الفاظ گوناگون به تضعیف او در حدیث پرداختهاند:رجالیان بغداد چون احمد بن حنبل،یحیی بن معین و در پی آنان ابو داوود را کذاب خوانده و کسانی چون ابن راهویه و ابوزرعه رازی او را به جعل حدیث متهم ساختهاند،ولی گروهی دیگر همچون بخاری،مسلم،نسائی،ابو حاتم رازی و ابو عورانه،تنها با الفاظی چون ــمتهم))و((متروک الحدیث)) ار او یاد کرده و ار نسبت مستقیم کذب یا جعل به وی پرهیز کردهاند(نک:یحیی بن معین،3/315،جم،بخاری،الضعفاء،168; مسلم،1/7; نسائی،175; عقیلی،3/268-269; ابن ابی حاتم،3/230; ابن حجر،همانجا).ابن ماجه قزوینی از صاحبان صحاح سته در برخی آثار خود به نقل احادیث ابوخالد واسطی پرداخته است(مزی،14/110)که خود به گونهای از خوش بینی او نسبت به ابوخالد حکایت دارد.در میان امامیه،ابن فضال کوفی او را ثقه شمرده(کشی،232)و احادیث فراوانی از طریق وی در کتب اربعه امامی نقل شده است(نک:سطور بعد); با این حال رجال شناسان امامی در دوره میانه صرفا بر پایه مذهب،او را در شمار((ضعفا))جای دادهاند(نک:علامه حلی،241; ابن داوود،488).اما زیدیه خود،ابوخالد را موثقترین راوی به شمار آوردهاند و بر پایه اظهار نظری کهن از یحیی بن مساور،زیدیان هر گونه در ثقه بودن ابوخالد تردید روا نداشتهاند و بر آنند که هر کس وثاقت او را خدشه دار سازد((ناصبی))یا((رافضی)) است(نک:مسند،381; نیز اجازات،همانجا; عزالدین،177; ابن ابی الرجال،3/گ 97 الف).سیاغی یادآور شده که امامان زیدیه در طی قرون پر جمعیت روایت ابوخالد و فضیلت او متفق بودهاند و در این باره برخی از سخنان آنان را نقل کرده است(1/44،47-48).بر خلاف غالب زیدیان به نظر نمیرسد زیدیان بتری کوفه در سده 2 ق که نزدیکی زیادی با مکتب غیر شیعی اصحاب حدیث داشتند،نسبت به روایات ابوخالد از زید خوش بین بوده باشند،شاید از همین روست که یحیی بن آدم،از پروردگاران مکتب حسن بن صالح بن حی،با وجود نقل روایات متعدد از امامان باقر و صادق(ع) و نقل روایتی از طریق حسین پسر زید بن علی در الخراج(ص31،78،جم)،به فقه زید بن علی که از طریق ابو خالد روایت میشد،بی اعتنا بود و به رغم زیدی بودن،روایتی از زید در کتاب خود نیاورده است.درباره مذهب ابوخالد در منابع رجالی اهل سنت سکوتی فراگیر دیده میشود،ولی در منابع رجالی-حدیثی امامیه گاه به طور مجمل از زیدی بودن ابوخالد سخن به میان آمده(نک:درست واسطی،همانجا; کشی،231)و گاه با بی دقتی از وی به عنوان یک رجل عامی(اهل سنت)دارای گرایش به اهل بیت(ع) (کشی،390)یا یک زیدی بتری (طوسی،رجال،131)یاد شده است.در منابع فرقه شناختی نام ابوخالد در عرض کسنی چون فضیل بن زبیر رسان،ابو الجارود و منصور بن ابی الاسود به عنوان رهبران زیدی قائل به نص و نزدیک به امامیه آمده است(نک:ناشی اکبر،همانجا; نوبختی،54-55،58; اشعری،71،74; نیز ابن ندیم،227).در تبصرهٔ العوام(ص 186)در شرح این مطلب چنین آمده است که در دیدگاه ابوخالد هر که بر علی (ع)تقدم کرد،کافر شد و هر که از فرزندان حسن و حسین (ع) باشد(ظاهرا منحصرا به امامان)،علم او حتی در کودکی و بدون آموزش همچون علم پیامبر(ص)است.بر اساس روایتی در تفسیر فرات کوفی(همانجا)،ابوخالد از زید اینگونه روایت کرده که پیامبر(ص)،علی،فاطمه،حسن و حسین(ع)تنها معصومان در میان اهل بیت هستند و دیگر اهل بیت از عصمت برخوردار نیستند. در جای دیگر به روایت ابوخالد،زید بن علی رد کننده سخن علی(ع) را کافر دانسته و ضمن الحاق حکم حسنین(ع)به آن حضرت،وجود امام مفترض الطاعهٔ در ذریهٔ حسنین (ع)را منکر شدهاست .روایت مزبور میافزاید که هر فاطمی قائم به سیف و دعوت کننده به کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) و عمل کننده به احکام آنان ،امام بر حق است (نک:همو،181-182)، گفتنی است که در برخی از منابع امامی ،نظیر امالی ابن بابویه (همانجا 9و کفایهٔالاثر (ص 299-300)،روایاتی به نقل ابو خالد از زبد در تایید دیدگاه امامیه در امامت وردمواضع زیدیه به نظر مسرسد که باید با تامل در انها نگریست.در تمامی منابع فرقه شناختی متقدم ،نام ابو خالد در عرض ابوالجارود قرار گرفته است (قس : مادلونگ ،44)،ولی شهرستانی (1/141،170)نام او را در شمار جارودیان و پیروان ابوالجارود آورده است.هر جند گقته شهرستانی چندان دقیق نیست ،ولی با اندک مسامحهای می تواند در گروههای کلی زیدیه جایگاه ابوخالد را روشن تر سازد.در مسند زید (ص 116،117 ،171،194) به مذاهب مختلف غیر شیعه از خوارج ،مرجئه ،قدریه و نواصب حمله شده است .در زمینه ففقه بایذ متذکر شد که ابوخالد در منابع گوناگون زیدی ،به عنوان یکی از شاگردان خاص زید شناخته شده که بیشترین آراء فقهی زید از طریق او به ایندگان رسیده است(نک: اجازات ،همانجا ،به نقل از قاسم بن عبد العزیز بغدادی ; عزالدین ،همانجا). مسند زید علی است ، کهن ترین و اساسی ترین منبع برای دستیابی به فقه زید به شمار میرود .این اثر در واقع مجموععهای از اقوال پاسخ پرسشهایی است که ابوخالد از او کرده است (مثلا نک: مسند،56،58).افزون بر این در این اثر به سبب مصاحبات دراز مدت ابوخالد با زید،گاه به رفتار و کردار زید نیز اشاراتی رفته است( همان ،186 ،219)از این رو باید گفت که نقش ابو خالد در تدوین مسند زید ،تنها یک گردآوری از شنیده های خود نیست بلکه وی نقش فعالی در طرح و تدوین مسائل ابوداوود به احمدبن حنبل دانست ، نه از مقوله انتساب موطا به مالک بن انس . در حقیقت زید سالها پیش از انکه مجموعه های تدفقهی چون موطا مالک و جامع سفیان نوری یمعمول گردد ،به شهادت رسیده بود با توجه به انچه گفته شد ، ابوخالد واسطی را باید گرد اورنده مسند زید تلقی کرد ،بدون اینکه سخن یاد شده به مفهوم تردید در صحت انتساب مندرجات مسند به زید بوده باشد. شایان ذکر است که درذ روایاتی از ابراهیم بن زبر قان ،ابوخالد مدعی شده که زید بن علی خود نسخهای را گرد اورده و ان را به ابوخالد وشاگردان دیگری که عمری کوتاهتر داشتهاند ،اسلوب تدوین مسند ،این حکایت را تایید نمی کند و در صورت صحت روایت مزبور باید تصور کرد که نسخه زید تنها شالوده اصلی مسند ابو خالد را تشکیل میداده (نیز نک:اشتروتمان ،23 به بعد ;مادلونگ، gas,i/552;54-55). بههر روی ابن ندیم (ص 275 )در شمار نخستین مؤلفان فقه شیعه از ابو خالد نلم برده و به کتاب او اشاره کرده (نیز نک : طوسی ، الفهرست ،189). ابوخالد هر چند در عقیده با تعلیم امامیه نسبتا نزدیک بود و مدتی صحبت امام باقر را درک کرده بود ،ولی نظام فقهی ارائه شده در مسند رید یک نظام کاملا زیدی است که متمایز آن از فقه امامی هم در اصول استنباط چون تجویز قیاس و هم در پارهای فروغ بحث انگیز چون ((تجویز مسح بر خفین)) به خوبی اشکار است (نک: مسند،84،293).اتبوخالد رسالات و کتبی در فقه ،حدیثو تفسیر روایت کرده که بیشتر تعلیمات و آراء زید را در بر میگیرد و شخص ابوخالد ذر تدوین آنها نقش اساسی ایفا نموده است:1. مسند زید ،که راوی اصلی آن از ابوخالد ،شاگرد خاص وی ابراهیم بن زبر قان است . به گفته نصربن مزاحم ،متن روایت ابراهیم،بر خلاف روایت دیگر شاگردان ،متن کامل و مدون بوده .همین متن در سده 4 ق از سوی عبدالعزیز بن اسحاق بن جعفر بغدادی ابن بقال از نو تنظیم و مرتب شد و همین نسخه مرتب ،اساس نسخه های بعدی قرار گرفت . به کوشش گریفینی بخش اصلی چاپ شده را المجموع الفقهی تشکیل می دهد و در پایان آن مجموعه ای از احادیث زید با همان سلسله اسناذ افزوده شده است.نصربن مزاحم به تصریح خود (مسند 380)روایاتی از مسند زید به طور مستقیم از ابوخالد داشته است .برخی احادیث موجود در مسند زید از طریق دیگر شاگردان ابوخالد چون حسین بن علوان (نک:عقیلی،3/269 ; ابن عدی ،5/1775-1776 ; قس :مسند، 83،276).گاه نیز در منابع مختلف روایاتی دیده میشود (مثلا نک: ابن عدی ،همانجا ; قس :مسند. 302،337،383-384).مجموعهای اادر حذیث به روایت حن بن علوان از ابو خالد .در این مجموعه روایات ابو خالد به زید منحصر نبود و مشایخ دیگر به ویژه امام باقر (ع) را نیز شامل می گردد.بدون اینکه بدانیم نسخههای مختلف این مجموعه تا چه اندازه با یکدیگر تفاوت داشته ، میئانیم کهنسخه های متعدد از آن به روایت شاگردان مختلف ابن علوان در سده 3ق/9م بین زیدیان و امامیان تداول داشته است . مهمترین آنها روایت احمد بن عیسی (1/144 ،168)استکه در سراسر امالی وی (راب الصدع)پراکنده شده است.گفتنی است در مقایسه بین روایات احمدبن عیسی از ابو خالد و مسند زید به روایت ابراهیم بن زبر قان،روایات دیگر به طور پراکنده در آثار امامیه مورد استفاده قرار گرفتهاند، عبارتند از :أ. روایات حسین بنسعید اهوازی در کتاب الزهد وی (ص 7 ،9،20)در آثار ابن بابویه چون امالی (ص411)،ثواب الاعمال (ص85،90)، فضائل الاشهر الاثهٔ(ص 51) و در تهذیب طوسی (7/15).ب. روایت ابو الجوزاء منبه بن عبدالله تمیمی به واسطه شیوخ امامی ،محمدبن حسن صفار و احمدبن محمد برقی در آثار ی مانند ثواب الاعمال (ص 68،76،232)،الخصال (1/37،137،333)، ((عقاب الاعمال ))(ً319 ) علل الشرائع (2/602)و تهذیب طوسی (1/326،332،جم)والاستبطار همو (1/65).روایت هیثم بن ابی مسروق که ابن بابویه در کتاب فقیه از آن بهره گرفته است (نک:ابن بااویه ،((مشیخه))،83-84).به موارد یاد شده میتوان روایاتی به نقل خالد برقی،از ابن علوان از ابوخالد را علاوه کد(نک:همو،اکمالی ،240،371،التوحید ،176،ثواب،67-68 ;طوسی،تهذیب،2/281).3. تفسیر غریب القران ،به روایت ابو خالد واسطیاز زیدبن علی که صبغه ضد قدری دارد .بسیاری از نظریات در تفسیر طبری نیز نسبت داده شده است.از این کتاب نسخههایی چند در کتابخانه های صنعا ،برلینو ییل یافت میشود (صنعا،1/121 ;آلوارت ،شم 10237 نموی، شم 653 ).4. منسک الحج ،به روایت ابوزکریا یحیی بن هاشم سمساراز زید ابن علی که نسخههای خطی آن در کتابخانه های برلین و آمپروزیانا یافت میشود .بخشهایی از این متن مورد استفاده محدثاتی چون ابوداوود در سنن (2/190،193) ابن ماجه در سنن (1/72 /.76) قرار گرفته ،قابل مقایسه است (نیز نک:،gaz i/599 ).5. رسالهٔ فی حقوق الله ،به روایت ابو خالد از زید که نسخ خطی آن در کتابخانه های واتیکان و وهبی یافت میشود(همانجا).ماخذ : ابن آدم ،یحیی،الاخراج،به کوشش احمد محمد شاکر،قاهره،1347ق/ 1928م; ابن ابی حاتم سعبد الرحمن بن صالح ،مطلع البدور ،نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز ; الخصال به کوشش علی اکبر غفاری ،فضائل الاشهر الثلاثهٔ، به کوشش حسن موسوی خراسان،نجف،1386 ق،همو،ابوالفرج اصفهانی ،مقاتل الطالبین ،نجف،1385 ق /1965 م ; اجازات الائمهٔ الزیدید، نسخه اصلی کتابخانه قاضی محمد علی اکوع ،تعزیمن،شم 239 ; احمد بن محمد ((الرجال)) ،همراه رجال (نک : هم این داوود) ،شوکانی ،محمدبن علی ،((اتحاف الاکابر))، رائل خمسهٔ اساتید ،حیدر اباد کن ،1328 ق /1910م ; نامه مینوی، زیر نظر حبیب یغمایی و ایرج افشار تهران ،1350 ش ; عقیلی ،محمدبن عمرو ، الضعفاء الکبرا ،به کوشش عبد المطعی ،بیروت ،1404 ق/1984 م ; علامه حلی ،حسن بن یوسف ،رجال ،نجف ،1381ق/1961 م ; فرات کوفی ،تفسیر، نجف ،1354ق; کراجکی،محمد بن علی،کنز الفوائد،تبریز،1322 ق،کشی،محمد،معرفهٔ الرجال،اختیار طوسی،به کوشش حسن مصطفوی،مشهد،1348 ق; کلینی،محمد بن یعقوب،الکافی،به کوشش علی اکبر غفاری،تهران،1391 ق; کوفی،محمد بن سلیمان،مناقب امیر المؤمنین(ع)،به کوشش محمد باقر محمودی،قم،1412 ق; المرشد بالله،یحیی بن حسین،الامالی،بیروت،1403 ق/1984 م; مزی،یوسف بن عبد الرحمن،تهذیب الکمال،نسخه خطی کتابخانه احمد ثالث استانبول،شم2848; مسلم بن حجاج نیشابوری،صحیح،به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی،قاهره،1955 م; مسند زید،به کوشش عبدالماسع بن یحیی واسعی،بیروت،1966 م; مفید،محمد بن محمد،الارشاد،نجف،1382 ق; المنصور بالله،قاسم بن محمد،الاعتصام،صنعا،1408 ق/1987 م; ناشی اکبر،عبدالله بن محمد،مسائل الامامهٔ،به کو شش یوزف فان اس،بیروت،1971م; نجاشی،احمد بن غلی،رجال،به کوشش موسی شبیری زنجانی،قم،1407 ق; نائی،احمد بن شعیب،((الضعفاء و المتروکون))،المجموع فی الضعفاء و المتروکین،به کوشش عبدالعزیز عزالدین سیروان،بیروت،1405ق/1985م; نصر بن مزاحم متقری،وقعه صفین،به کوشش عبدالاسلام محمد هارون،قاهره،1382ق; نوبختی،حسن بن موسی،فرق الشیعهٔ،نجف،1355ق/1936م; یحیی بن معین،التاریخ،به کوشش احمد محمود نور سیف،مکه،1399ق/1979م; و نیز:ahlward;griffini,f.,”lista dei manoscritti arabi…”,RSO,1946-1918,vol.vll;madelung,W.der imam al-qasim ibm ibrahim,berlin,1965;strothmann,R.,”das problem der literarischen personlichkeit zaid b?,Ali”,der islam,1923,vol,xlllاحمد پا کنچی</p>