ابوحیهء نمیری رشد،25.مشیخهٔ ابن ابی منصور،26.المورد الغمرفی قراءهٔ ابن عمرو،27.منطق الخرس فی لسان الفرس،28.الناقع فی قراءهٔ نافع،29.نفحهٔ المسک فی سیزهٔ الترک،30.نوافث السحر فی دمائث الشعر،31.نور القبش فی لسان الحبش ،32.نهایهٔ الاغراب فی علمی التصریف و الاعراب،33.النیر الجلی فی قراءهٔ زید بن علی،34.الوهاج فی اختصار المنهاج(صفدی، اعیان العصر،11/179-180).مآخذ:ابن جزری،محمد بن محمد،غایهٔ النهایهٔ،به کوشش گ. بر گشتر سر، قاهره،1352ق/1933م ;ابن خلکان،وفیات; ابن شاکر کتبی،محمد،فوات الوفیات،به کوشش احسان عباس ،بیروت، 1973م; ابن عماد،عبدالحی بن احمد،شذرات الذهب،قاهره،1351ق; ابن قاضی شهبه،ابوبکر بن احمد،طبقات الشافعیهٔ،به کوشش حافظ عبد العلیم خان ،حیدر اباد دکن،1399 ق/1979 م; همو،طبقات النجاه والنحویین، به کوشش محسن فیاض ، نجف،1974 م ;ابن قتیبه ،عبد الله بن مسلم ،تفسیر غریب القران،به کوشش احمد صقر،بیروت،1389ق/ 1978 م ; ابن وردی، عمر ،تتمهٔ المختصر،به کوششاحمد رفعت بدراوی، بیروت، 1389 ق/1970 م;ابو حیان غرناطی ،محمد بن یوسف، البحر المحیط ،بیروت،1403 ق/1983 م ;همو،تحفهٔ الاریب،به کوشش سمیر طه مجذوب،بیروت،1408/1988 م ; همو ،تذکرهٔ النجاه، به کوشش عفیف عبد الرحمن ،بیروت، 1406 ق/ 1986 م ;همو،تقریب المقرب، به کوشش عفیف عبد الرحمن، بیروت ،1402 ق/1982 م ;همو، النکت الحسان فی شرح غایهٔ الاحسان، به کوشش عبد الحسین فتلی، بیروت ،1405 ق/1985 م; اسنوی ،عبد الرحیم، طبقات الشا فعیهٔ، به کوشش عبد الله جبوری، بغداد،1390 ق/ 1970 م ;اشتر ،صالح ، ((ابن هشام انحی من سیبویه )) مجلهٔ المجمع العلمی العربی ،1385 ق/1965 م، شم 40;حدیثی،خدیجهٔ،ابوحیان النحوی، بغداد، 1385 ق/1966 م ; حسینی ،احمد،دلیل، المخلوقات،قم،1397 م; همو ،فهرست مخلوقات خزانه الروضهٔ الحیدریهٔ،نجف،1391 ق; حسینی دمشقی،محمد بن علی، ذیل تذکرهٔ الحافظ للذهبی، به کوشش محمد زاهد کو ثری ،بیروت،1347 ق ; خوانساری،محمد باقر، روضات النجات،تهران،1382 ق/1962 م;سالم مکرم ، عبد العادل، المدرسهٔ النحویهٔ فی مصر والشام فی القرنین السلبع والثامن من الهجرهٔ ،بیروت ،1400 ق/1980 م ; سبکی ،عبد الوهاب بن تقی الدین، طبقات الشاقعیهٔ الکبری ،قاهره،1324 ق; سید ،خطی ; همو، فهرس المخلوقات المصورهٔ ،قاهره،1962 م;سیوطی ،عبد الرحمن ،الاقتراح،به کوشش احمد صبحی فرات ،استانبول ،1395 ق/1975 م;همو ،بغیهٔ الوعاهٔ ،به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم،قاهره،1384 ق/1975 م; همو ،بغیهٔ الوعاهٔ، به کوشش محمد ابوالفضلابراهیم ،قاهره، 1329 ق/1911 م ; ضیف، شوقی، المدارس النحویهٔ، قاهره،1986 م ; قتلی، عبد الحسین ، مقدمه النکت الحسان ( نک :هم ابوحیان غرناطی); فیروز ابادی ،محمد بن یعقوب ،البلغهٔ فی تاریخ ائمهٔ اللغهٔ ،به کوشش محمد المصری،دمشق،1392 ق / 1972 م ; گنثالت پالنثیاء انخل،تاریخ الفکر الاندلسی ، ترجمه حسین مؤنس، قاهره،1955 م ;مجذوب، سمیرطه ،مقدمه تحفهٔ الاریب (نک:هم ابوحیان غرناطی) ;مدرس ،محمد علی، ریحانهٔ الادب،تبریز،1346 ش ; مقری ،احمد بن محمد ،نفح الطیب،به کوشش یوسف محمد بقاعی ،بیروت،1406 ق/1986 م ; نامه دانشوران ،قم ،1379 ق ;نیز:ahlward;esc; catalogus codicum manuscriptorum orientalium …., london ,1852 ;gal,s;nadwai,M.,catalogue of the arabic and persian Manuscripts, calcutta,1930.عنایت الله فاتحی نژادابوحیه نمیری،هیثم بن ربیع بن زراره(د ح 183 ق/799 م)،شاعر عرب. اطللاعاتی که درباره او به دست رسیده ،به چند روایت نکتهآمیز که احتمالا برخب از آنها ساختگی است و نیز چند اشاره کوتاه منحصر است. شعر او نیز چیز عمدهای به دست نمی دهد .اکثر این روایات و اشعار را ابن قتیبه (الشعر، 2/658- 659) وابوالفرج اصفهانی (16/307-310)نقل کردهاند.وی از اعراب بادیه بود و احتمالا پس از مرگ همسرش که دختر عموی او نیز بود ،از میان قبیله خویش به بصره رفت . مرگ این همسر که ابوحیه بسیار به او عشق میورزید ،بر وی سخت گران آمد (تویلی،132)، چندانکه به این معتز (طبقات،146) نزدیک بود از اندوه مرگوی بمیرد.از آن پس ،این حادثه همواره الهام بخش زیباترین اشعار او شد.احتمالا وی از آن جهت به بصره رفت که مدح امیران گوید و به ثروت و مکتب رسد ،چه ،گفتهاند که وی همه خلیفگان روزگار خود از امئی و عباسی را ستایش کرده است و به همین سبب از او با تعبییر ((من مخضر می الدولتین))یاد کردهاند (ابو الفرج ،16/307;ابن شاکر ،4/242)و گویا این موجب شده است که برخی (نک:ذهبی،3/172) به اشتباه تصور کنند که وی در دو عصر جاهلی و اسلامی زیسته است و پیامبر ( ص) را نیز درک کرده است (نیز نک: این حجر،4/449،که به این اشتباه پی برده است).ابوحیه به رغم همه تلاشهایی که برای راه یافتن به بارگاه بزرگان کرد و به رغم قصیدهای که در تعریض به خاندان امام حسین (ع) و تایید خلاف عباسی برای منصور سرود (ابوالفرج،16/309 ; ابن شاکر، 4/243) ،در این باب چندان توفیق نیافت . وی در میان شاعران برجسته دوره اموی که شعر آنان ،تحت تاثیر عوامل گوناگون ، دست خوش تحولات و دگرگونیهای بسیار شده بود (ضیف،جم ;گود فروا،44-46) شاعری متوسط به شمار میآید . با این حال استشهاد ادبیان و منتقدان شعر به اشعار شگفت اور است. به گونهای که تقریبا کمتر ماخذی را میتوان یافت که در ان به شعر وی اشارهای نشده باشد . این ماخذ از الکتاب سیبویه و نیز الجمل خلیل گرفته تا منابع و ماخذ سدههای اخیر در موضوعات گوناگون چون صرف و نحو (سیبویه ،1/178-179،412،3/156کخلیل بن احمد ،78; مبرد،المقتضب،4/174،376-377 ; بغدادی ، 3/155،4/283)،معنی مفردات لغت (ابن انباری، 102،104،278 ; ابوزید، 238 ; ابن درید ،1/122 ; همذانی ،132-133 ; ابن قتیبه ،ادب، 24-25)و نیز صنایع ادبی(جاحظ ،الحیوان،3/239-240،4/337 ; ابن منقذ، 85،86،285 ; ابن مغتز ،کتاب البدیع،76 ; مبرد الکامل ، 2/1039 ;علی خان مدنی ،3/45-46) به شعر او استشهاد کردهاند .شاید دلیل عمده این توجه،اصالت زبان شعری او بوده است.ابوحیه اگرچه در بصره میزیست و با گروه شاعران شهر نشینی که اندک اندک از شعر جاهلی قاصله میگرفتند (گودفروا،همانجا)همنیشینی و رقابت داشت ( مرزبانی ،326 ; ابن قتیبه ،الشعر ،2/659 ; این سلام،1/73)و حتی راوی فر زدق به شمار میآمد و نسبت به او تعصب میورزید(این قتیبه،همان،1/394،658; ابن معتز،طبقات; 143; ابن رشیق،1/198)،باز خود چندان تحت تاثیر دگرگونیهای شعر این دوره قرار شروزگار او در شعر وی کمتر به چشم میخورد.گریستن بر اطفال ودمن به شیوه شاعران جاهلی(نک:همانجا،تویلی، 134)و وصف ناقه و رفتار آن (جاحظ،همان،1/277،6/100)و نیز فخر فروشی های قبیله ای(همان،5/123-124)از مضمون های شعر اوست.لغزش های نحوی(لحن)که در شعر دیگر شاعران اهم روزگار وی دیده میشود،به استثناء یک مورد(نک:مرزبانی،206)ظاهرا در اشعار او وجود ندارد.شاید به همین سبب،مبرد (نک:همانجا)او را در اشعار نو خاستگان شعر عرب نام نبرده است.تاثیر نابغه و برخی دیگر از شاعران جاهلی در شعر او به خوبی آشکار است و برخی از منتقدان ذوق او را،در اخذ معانی لطیف از آنان،ستوده اند(حاتمی، 153-154).از سوی دیگر نمیتوان ابو حیه را یک سره در شمار شاعران کهن به شمار آورد،چه وی در غزل به شیوه عمر بن ابی ربیعه بسیار نزدیک شده است(تویلی،133).شاید بتوان او را یکی از نخستین پیروان عمر بر شمرد.درهمین گونه غزلیات اوست که گاه معانی و تعبیراتی بسیار زیبا و لطیف دیده میشود که با خوی بیابانی وی چنداد سازگار نیست(ابن معتز،همان،144-146; جاحظ،البیان،3/194; ابو عبید،1/265; ابو زید،239; مبرد،همان،1/43-44،99-100،2/1039; بصری،2/85،86،120،161-162).شعر ابو حیه را میتوان حلقه پیوند میان شعر کهن عرب و شعر نوین دوره اموی به شمار آورد.بیشتر اشعار او در بحرهای ثقیل سروده شده(نک:تویلی،136-137)که با مقتضیات شعر کهن سازگار است،اما ابوالفرج اصفهانی(ـ16/306-310)ضمن شرح نسبتا مفصلی که درباره او نوشته،قطعهای از اشعار او را که مغنیان خواندهاند،آورده است.بسیاری از منتقدان عرب،شعر او را ستودهاند و حتی برخی وی را شاعرترین مردم دانستهاند (جاحظ،همان،2/181; ابن عبدربه،6/164; مبرد،همان،1/43-44،99-100).به گفتهابن معتز هیچ خردمند و صاحب ذوقی نبودهاست که به شعر ابو حیه تمثل نجسته باشد(همان،146).ابن رشیق نیز او را یکی از بهترین شاعران دانسه است(همانجا).با این حال به نظر میرسد که شهرت ابو حیه بیشتر مرهون ناهنجاریهای شخصیت او بوده است تا ارزش ادبی اشعارش:گویند وی به بیماری صرع مبتلا بوده (ابوالفرج،16/307)و نوعی بلاهت و حمق در رفتارش به چشم میخورده (این قتیبه،همان،2/467; مبرد،همان،1/201; ابوالفرج،2/2)و این بلاهت در طول زندگانی او و تا مدتها پس از آن زبانزد مردم بوده است.برخی نیز او را در شمار دیوانگان،مالیخولیاییان و جن زدگان بر شمردهاند(جاحظ،همان،2/177-181; ابن عبدربه،6/164-165).وی مدعی ارتباط با جن ،رام کردن جانوران و پرندگان و نیز امور شگفت آور دیگری بوده است(جاحظ،همان،2/181; ابو الفرج،6/309).در دروغ پردازی و ساختن داستانهای شگفتآور نیز مشهور بوده است،چنانکه او را دروغ پردازترین مردم دانستهاند(ابن معتز،همان،143; ابو الفرج،همانجا; ابن قتیبه،همان،2/658،عیون،2/37)،اما بیشتر از همه اینها،شهرت وی به ترس و جبن زیاده از حد،مایه سرگرمی بوده است و احتمالا کنیه او(ابو حیه) که حکایت از شجاعت و دلیری دارد،لقبی بوده که یاران شوخ طبع به او داده بودهاند.در بزدلی رو،چند حکایت شیرین در کتابهای ادب شهرت یافته است:از همه معروف تر،داستان ترس او از سگی در شب تاریک است(ابن معتز،همان،143-144; ابن قتیبه،الشعر،2/658،659،عیون،1/168).با این همه در برخی از سرودههایش ادعای شجاعت و دلاوری کرده است(جاحظ،الحیوان،4/417; مبرد،همان،2/670).این ادعای بزرگ از جانب آن مرد گول(نک:تویلی،135،که او را دون کیشوت عرب نامیده)،قرنها مایه سرگرمی ادیبان و شاعران عرب بوه است که گاه بر پایه آنها اشعاری لطیف و استدلالهایی طنز آمیز بر ضد حریف ساختهاند(نک:ابن شاکر،همانجا; صفدی،229; علی خان مدنی،2/19).ابو حیه دیوان شعری شامل 50 برگ داشته است که ابوسعید سکری آن را گردآوری کرده(ابن ندیم،178،185).این دیوان اکنون در دست نیست،اما تویلی محقق معاصر،اشعار پراکنده وی را از منابع و مآخذ گوناگون گردآوری و نخستین بار همراه با مقدمهای عالمانه در مجله المورد(1359 ق / 1975 م)به چاپ رسانیده است.درباره تاریخ مرگ ابو حیه در مآخذ گوناگون اختلاف بسیار است.در طبقات ابن معتز(ص 146)،سال 210 ق ذکر شده،اما همانگونه که مصحح کتاب اشاره میکند،این عبارت بعدها به کتاب افزوده شده و معتبر نیست.بغدادی در گذشت او را بین سالهای 183-189 ق دانسته است (3/154،4/283) و بنا به گزارش ابو عبید(1/98)،تا پایان خلافت منصور(د 158 ق )زنده بوده است،اما ابن حجه حموی(ص 348)دو بیت از اشعار او را که در مدح هارون الرشید(حک170-193 ق )سروده شده،آورده است.حال اگر به روایت ابن معتز و ابن قتیبه(نک:آغاز مقاله)مبنی بر اینکه وی راوی فرزدق(د 110 ق )بوده،اعتماد کنیم،دیگر دشوار میتوان مرگ او را در بین سالهای 183-189 ق دانست.مآخذ:ابن انباری،محمد بن قاسم،کتاب الاضداد،به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم،کویت،1960 م ،ابن حجر عسقلانی،احمد بن علی،الاصابهٔ فی تمییز الصباحهٔ،کلکته،1853 م،ابن حجه حموی،ابوبکر بن علی،ثمرات الاوراق،به کوشش مفید محمد قمیحه،بیروت،1403 ق/1983 م; ابن درید،محمد بن حسن،جمهرهٔ اللغهٔ،حیدرآباد دکن،1344 ق،ابن رشیق،حسن،العمدهٔ،به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید،بیروت،1353 ق/1934 م،ابن سلام،محمد،طبقات فحول الشعراء ،به کوشش محمود محمد شاکر،قاهره،1394 ق/1974 م; ابن شاکر کتبی،محمد،فوات الوفیات،به کوشش احسان عباس،بیروت،1974 م ; ابن عبد ربه احمد بن محمد،العققد الفرید،به کوشش احمد امین و دیگران بیروت،1402 ق/1982 م ; ابن قتیبه،عبدالله بن مسلم،ادب الکاتب،لیدن،1900 م،همو،الشعر و الشعراء،بیروت،1964 م;همو،عیون الاخبار،بیروت،1343 ق/1925 م; ابن معتز،عبدالله،طبقات الشعراء،به کوشش عبدالستار احمد فراج،قاهره،1375 ق/1956 م; همو،کتاب البدیع،به کوشش کراچکوفسکی،لندن،1935 م; ابن منقذ،اسامهٔ بن مرشد،البدیع فی البدیع،به کوشش عبدالله علی مهنا،بیروت،1407 ق/1987 م; ابن ندیم،الفهرست; ابو زید،سعید بن اوس،النوادر فی اللغهٔ،بیروت،1387 ق/1967 م; ابو عبید بکری،سمط اللالی،به کوشش عبدالعزیز مبمنی،قهره،1354 ق/1936 م; ابوالفرج اصفهانی،الاغانی،مصر،وزارت الثقافهٔ; بصری،صدر الدین علی بن ابی الفرج،الحماسهٔ البصریهٔ،به کوشش مختار الدین احمد،حیدر آباد دکن،1383 ق/1964 م; بغدادی،عبدالقادر بن عمر،خزانهٔ الادب،بیروت،1299 ق; تویلی،رحیم صخی،((شعر ابی حیهٔ النمیری))،المورد،1395 ق/1975 م،ج 4(1); همو،الحیوان،به کوشش عبد السلام محمد هارون،بیروت،1388 ق/1969 م; حاتمی،محمد بن حسن،الرسالهٔ الموضخهٔ،به کوشش محمد یوسف نجم،بیروت،1385 ق/1965 م; خلیل بن احمد،کتاب الجمل فی النحو،به کوشش فخر الدین قباوه،بیروت،1405 ق/1985 م; ذهبی،محمد بن احمد،تجرید اسماء الصباحهٔ،حیدر آباد دکن،1315 ق; سیبویه،عمرو بن عثمان،الکتاب،به کوشش عبد السلام محمد هارون،بیروت،1403 ق/1983 م; صفدری،خلیل بن ایبک،نصرهٔ الثائر علی المثل السائر،به کوشش محمد علی سلطانی،دمشق،1391 ق/1971 م; ضیف،شوقی،التصور و التجدید فی الشعر الاموی،قاهره،1952 م; علیخان مدنی،انوار الربیع،به کوشش شاکر هادی شکر،کربلا،1388 ق/1968 م; گودفروا دومونتین،مقدمه و تعلیقات بر مقدمه الشعر و الشعراء ابن قتیبه،ترجمه آذرتاش آذرنوش،تهران،1363 ش; مبرد،محمد بن یزید،الکامل،به کوشش محمد عبد الخالق عضیمهٔ،بیروت،عالم الکتاب; مرزبانی،محمد بن عمران،الموشح،به کوشش محب الدین خطیب،قاهره،1385 ق; همدانی،عبدالرحمن بن عیسی،الالفاظ الکتابیهٔ،به کوشش سید جمیلی،بیروت،1406 ق/1986 م. سید محمد سیدی</p>