اًبو اَلحسًنِ مُسْتوفی،میرزا ابو الحسن غفاری مستوفی کاشانی فرزند میرزا مغز الدین محمد ،مشهور به ابوالحسن اول(زنده تا 1212 ق / 1797م)،نگارگر و وقایع نویس.خاندان غفاری درکاشان سوابق ممتدی در امور دیوانی داشتند و میرزا معز الدین محمد به روزگار کریم خان زند حاکم کاشان ، قم ، نطنز و جوشقان بود ( کلانتر ضرابی ، 316 – 317 ; ابو الحسن مستوفی ، برگ 5 الف ). ابو الحسن در اواخر نیمه اول سده 12 ق در کاشان چشم به جهان گشود . وی نخستین کس از این خاندان است که به نگارگری به شیوه فرنگی که از اواخر روزگار صفویان در ایران معمول گردیده بود ، گرایش یافت . خ.د وی در این باره می نویسد : از 7 سالگی به مدت 10 سال به آموزش نگارگری پرداختم ، اما چون پدرم مایل به این کار نبود ، بنا به سفارش او شبی میرزا محمد بروجردی که در دربار زندیه به کار استیفائ مشغول بود و با وی کمال دوستی داشت ، سخن از مقدمات نقاشی در میان آورد و مرا پند داد که «اگر چه نقاشی صنعتی است لطیف و پیشه ای نظیف ، اما کسبی است ضعیف و ارتکاب در آن امر دون مرتبه مردان …مصوری دون مرتبه تو است و تو را کسب و منصب پدر باید جست»(برگ 2 ب، 3 الف). ابو الحسن از آن پس تصمیم به تغییر شغل گرفت ، نخست به آموختن سیاق و سپس فنون انشاء مشغول شد و چون در دربار کریم خان زند روزگار می گذرانید ، به نوشتن وقایع روزگار سلطنت او پرداخت . ظاهرﺃپس از مرگ کریم خان ، به سبب کشمکشهای داخلی خاندان زند ، وی از 1194 ق به مدت 4 سال از کار نوشتن باز ماند ،اما از 1198 ق در زمان شهریاری علیمراد خان که موانع کار مرتفع گردید ، مجددا به تدوین کتاب خود که آن را به نام علیمرادخان ، گلشن مراد خوانده است ، پرداخت(همو،برگ3 الف،3 ب)،خود مینویسد:کتاب را در«یک مقدمه و سه مقاله طرح انداختم»که مقدمه آن حاوی احوال مدعیان پادشاهی پس از نادر شاه،مقاله اول در ذکر نسب کریم خان و وقایع روزگار او،مقاله دوم در شرح حال جانشینان وی و مقاله سوم درباره احوال علیمرادخان زند است(برگ3ب)،اما وی تنها موفق به نوشتن قدمه و مقاله نخست کتاب گردیده و تذکره ای شامل شرح احوال و آثار علما ، شعراء،ادبا،وعرفا در پایان این مقاله گرد آورده است(برگ 127الف –142ب).کار تدوین کتاب تا 1206 ق ادامه داشته،زیرا وی در پایان مقاله اول،به هنگام ذکر نام فرزندان کریم خان،مینویسد:دو تن از پسران مکحول او یعنی محمد علیخان و ابراهیم کریم خان«الحال که سنه مبارکه هجری به ست و مائتان و الف رسیده ، در شیراز به قید حیات …»(برگ 127 الف).این واپسین تاریخی است که در بخش نوشته شده به دست ابو الحسن مستوفی،در کتاب آمده است.در شرح زندگانی محمد حسین حسینی(د1209ق)متخلص به«وفا»(خیامپور،650)،ذکری از تاریخ مرگ او نشده(ابو الحسن مستوفی،برگ142الف،142ب)و این نشان می دهد که بخش تألیف شده به دست او،از حدود سال 1206 ق فراتر نمی رود.کار اتمام کتاب از این پس به دست محمد باقر فرزند ابوالحسن.محمدعلیخان شیرازی ادامه یافته است و آنان شرح حال«هاتف» و«هجری»را با تذکره شعرا(برگ14ب–143الف)و وقایع روزگار جانشینان کریم خان زند تا صید مراد خان را به بخش وقایع افزودهاند.شیوه نگارش در هر دو بخش کتاب منشیانه و بر مبنای دراز نویسی و کلا اغراق آمیز است ( ناروند ، 354، 357). ابو الحسن ، شعر نیز می سروده و در جای جای بخشی از گلشن مراد که نوشته خود اوست به طبع آزمایی پرداخته است ( طبا طبایی، 9 ) . از گلشن مراد نسخه ای با تاریخ کتابت ق به شماره 4333 در کتابخانه ملک تهران موجود است و نسخه دیگری به تاریخ 1305 ق در کتابخانه بریتانیا وجود دارد که از روی نسخه ملک نوشته شده است ( ملک ، 4/699 ; ناروند ، 358; طباطبایی، 19 ) . این کتاب در 1369 ش به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد در تهران به چاپ رسیده است . در پایان نسخه نخست ( برگ 254 ب) یادداشتی ظاهرا به قلم محمد باقر وجود دارد که حاکی از مرگ ابو الحسن پیش از پایان کتابت نسخه است . پژوهندگان دیگر مرگ وی را بین سالهای 1206 و 1207 ق دانسته اند ( ناروند ، 354 ، 356)، اما بررسی نقاشیهای او نه تنها تاریخهای یاد شده را بی اعتبار می سازد ، بلکه اصالت یادداشت پایان نسخه را نیز مورد تردید قرار می دهد . ابو الحسن اگر چه روی به استیفاء و وقایع نگاری آورده بود ، اما از آثار نقاشی تاریخدار او پیداست که از میل باطنی خود دست نشسته بوده و تا پایان عمر به نقاشب نیز می پرداخته است . وی در طراحی و آبرنگ کاری ، قلمی قوی داشته و گاه نیز به نقاشی رنگ روغن و ساختن پرده های بزرگ دست می زده است . ابو الحسن را باید یکی از نگارگران بر جسته مکتب شیراز عصر زندیه به شمار آورد ، در حالی که تأثیر شدید نقاشی عصر رنسانس را در برخی ار آثار او نمی توان نادیده گرفت.آثار او که اینک 17 قطعه از آنها بر ما معلوم است ، در فاصله سالهای 1188 – 1212 ق پدید آمده و نخستین آنها پرتره ای است کاملا به شیوه اروپایی که نیم تنه قدیسی را نشان می دهد که نگاهی به آسمان و هاله ای بر دور سر دارد و کودکی را در آغوش گرفته است . این اثر که در یک مجموعه خصوصی در تهران نگاهداری می شود ، رقم«مشق کمترین ابو الحسن فی شهر جمادی الاول سنه 1188»دارد ( یادداشتهای مولف ). اثر دیگری که یک ماه پس از آن نگاشته شده و و رقم ((مشق کمترین ابو الحسن فی شهر جمادی الثانی سنه 1188)) دارد . تصویر قهرمانان افسانه ای رم قدیم را نشان می دهد ( کریم زاده ، 1/ 35) . سومین اثر بازمانده از او ، پرده رنگ روغنی بزرگی است ، در اندازه 166 × 304 سانتی متر بر بوم سه تکه کرباس . در این تابلو نادر شاه با کلاه ویژه و تن پوش و آرایه های شاهی در وسط دو زانو بر مسندی نشسته و پشت به متکای مروارید دوزی بزرگی داده است . در سمت راست ا. محمد شاه گورکانی و در جانب چپ وی مرد مسنی که نقاش نام وی را میرزا زکی نوشته ، نشسته و در پشت سر نادر یکی از پسران او و در سمت دیگر یک شاهزاده هندی که باید ولیعهد محمد شاه باشد ، ایستاده اند . در این تصویر نادر با صلابت بسیار با دست راست تاج بر سر محمد شاه می نهد . تابلو دارای رقم ابو الحسن و تاریخ 1189 ق است ( ذکاء، 15; یادداشتهای مولف ; غنی ،8/32). این تابلو هم اکنون در موزه هنرهای زیبا واقع در مجموعه کاخ – موزه های سعد آباد تهران نگاهداری می شود ( یادداشتهای مولف ). تصویر آبرنگ زنی عریان که بر پارچه ای سرخ رنگ خوابیده و و پشت سر او تخته سنگ و درخت و ساختمانهایی دیده می شود ، یکی از آثار دیگر این نگارگر در همین سال به شمار می آید ( کریم زاده ، 3 / 1439 ). پنجمین اثر او تصویر آبرنگ نیم تنه راهبی است با سر طاس و ریش سفید و عینک فنری به شیوه کاملا فرنگی که کتابی ضخیم در دست دارد. رقم هنرمند بر این اثر به صورت (مشق کمترین ابوالحسن الغفاری 191 ))ثبت شده و افزون برآن نام خود را با حروف تحریری لاتین نیز قید کرده است که احتمالا دلیل آشنا اورا با یکی اززبانهای اروپایی و شاید هم ایتالیایی باشد . این اثردریک مجموعه خصوصی درتهران نگهداری میشود(یادداشتهای مولف). از ساخته های ابو الحسن در 1196 ق، 3 قطعه آبرنگ بر جاست . نخست تصویر پدر نقاش است به اندازه 5/14 × 20 سانتی متر که در آن معز الدین محمد با ریش سیاه نسبتا بلند وحالت موقر ،دو زانو برروی کناره ای درشاه نشینی نشسته وکلیچه آستین کوتاه زربفت زمینه طلایی که یقه آن را با پوست سمور زینت داده ،بر روی قلیانی کبود رنگ پوشیده است.وی به رسم زمان ،شال کلاهی بر روی سر و قلیانی زرین با سر مینایی و کوزه ای صراحی شکل در پیش رو دارد که نی پیچ آن را با دست چپ به دهان نزدیک کرده است . بر حاشیه رف بالای طاقچه های شاه نشین کتیبه ای حاوی نام و القاب معز الدین محمد نوشته شده است و در حاشیه کناره زیر پای وی رقم نقاش به صورت«رقم بنده درگاه خلایق امید گاه ،ابو الحسن غفاری المستوفی کاشانی 1196»ودر سمت راست ، در سوی دیگر عبارت«شبیه عالیجاه مرحوم ابوی ام میرزا معز الدین محمد حاکم کاشان»دیده می شود . در این تصویر حالت نشستن و جامه و کلاه و قلیان معز الدین محمد شبیه تصاویری است که از کریم خان زند موجود است .اگر نوشته و توضیحات نقاش بر این اثر نبود ، تصورمی رفت که این تابلو تصویرشهریار زند است ( مصطفوی ، 32 – 34 ; گدار ، 76 – 77 ) . دو قطعه دیگر از آثار وی شامل تصویر نادرشاه است که در زیر خیمه ای ایستاده ( ادیب برومند ، 107 ) و نیز یک زن اروپایی که بسیار استادانه ترسیم گردیده است ( کریم زاده ، همانجا ) . نهمین اثر از این نگارگر ، تصویر آبرنگ شاه صفی است ، به اندازه 5/16 × 23 سانتی متر ، در حالی که با قبای زربفت و کلاه و دستار و جقه بر مخده ای تکیه داده است و تاریخ 1208 ق دارد ( مصطفوی ، 39 ; گدار ، 76 ) . تصویر قاضی عبد المطلب غفاری ، نیای معز الدین محمد و نماینده مردم کاشان و نطنز در شورای دشت مغان برای بر گزیدن نادر به پادشاهی ایران ، اثر استادانه دیگری است از ابو الحسن . این قطعه آبرنگ به اندازه 5/23 × 30 سانتی متر ، قاضی را با ریش سفید بلند پرپشت و دستار شیر و شکری پیچازی و جبه زری سبز نشان می دهد ، در حالی کع عصایی در دست چپ و کتاب یا فرمانی در دست راست دارد. در این اثر که تاریخ محرم 1209 دارد، اصول مناظر و مرایا تا حدی مراعات گردیده است ( مصطفوی ، 34 – 35 ; گدار، همانجا ) . تصویر آبرنگ کریم خان زند در میدان نقش جهان اصفهان در حال تماشای شست و شو و تیمار اسبش به وسیله مهتر و جلودار مخصوص وی«عباسی»، اثر دیگر این نگارگر است . وکیل الرعایا با شال و کلاه عصر زندیه ، جقه مرصع توپی سیاه ، قبای آبی تیره بلند نمایانده شده ، در حالی که گردن بند های مروارید درشت و بازو بند های پهن وخنجر مرصع ، پیکر اورا آراسته است . دورنمای عمارت عالی قاپو و گنبد توحیدخانه و بخشی از بناهای عصر صفویه با اندک پر سپکتیو ناموفقی در زمینه تصویر دیده می شود . در زیر اثر ، نام و القاب کریم خان زند و رقم ابو الحسن الغفاری المستوفی 1209 ق نوشته شده است ( مصطفوی، 35 – 37 ; گدار ، 77 ). تصویر شاه صفی ، کار ابو الحسن مستوفی ، مجموعه خصوصی ، تهران دوازدهمین اثر او تصویر آبرنگ شیری است که با قلاده به درختی بسته شده و تاریخ 1210 ق دارد و در موزه هنرهای تزیینی تهران نگاهداری می شود ( یادداشتهای مولف ) . واپسین اثر تاریخ و رقم دار ابو الحسن ، تصویر آبرنگ صورت قاضی احمد غفاری نیای نقاش به اندازه 5/16 × 5/23 سانتی متر است . وی در این اثر نیای خود را با چهره ای نورانی ، ریش سفید ، قبای سبز رنگ و دستاری سفید، در حالی که بر سجاده نمدی در وسط باغی نشسته و تسبیحی را می گرداند ، نمایانده است . پیرمرد به قاضی عبد المطلب شباهت دارد ، ولی طرز پیچش دستار او جدیدتر به نظر می آید . دور نمای زمینه نقاشی را درختان کهن با شاخه های کوتاه تشکیل می دهد . این اثر رقم ابو الحسن الغفاری المستوفی 1212 دارد(مصطفوی،37–38).تصویر آبرنگ جهانشاه چهاردهمین اثر بازمانده از کارهای اوست که به قطع 14 × 20 سانتی متر و به شیوه کهن نگاشته شده است . پادشاه قراقویونلو در این تصویر دو زانو نشسته و به مخده ای تکیه داده و قبایی زربفت بر تن دارد . صورت او بر جسته با ریشی اندک نموده شده و کلاه مخروطی که دستاری سفید بر دور آن پیچیده شده و جقه زرین مرصع بر آن نصب شده ، بر سر دارد . مادام گدار که این تابلو متعلق به او بوده است و آن را در نمایشگاه آثار ایران در 1327 ش ( 1948 م) در موزه چرنوسکی پاریس به نمایش گذاشته بود ، می نویسد : در بررسی این اثر نخست متوجه مجعول بودن رقم«خلیل مصور»و تاریخ 841 ق در آن شدم ، سپس با دیدن تصاویری از کارهای ابو الحسن و مقایسه آنها دانستم که این تابلو از کارهای اوست ( ص 74 – 76 ; مصطفوی ، 38 – 39 ). کمال الملک نیز در تقریرات خود از تابلو رنگ روغنی بزرگی که کریم خان زند را در میان اطرافیانش در حال کشیدن قایان نشان می دهد و از کریم ساخته های ابو الحسن مستوفی است ، یاد می کند (غنی، 8/32). در کتاب کریم خان زند که درباره تاریخ ایران بین سالهای 1747 – 1779 م است ، نیز تصویری از .کیل الرعایا به چاپ رسیده است که نویسنده کتاب بر آن است که در زمان کریم خان زند نگاشته شده است( پری ، لوحه 1 ). هر چند این تصویر دارای رقم نیست، اما با توجه به شیوه کار آن بی تردید باید آن را از آثار ابو الحسن مستوفی به شمار آورد . آخرین اثر وی تصویر دیگری از معز الدین محمد پدر نگارگر است که نا تمام مانده . در این اثر چهره معز الدین محمد استادانه تر از تصویر پیشین او نگاشته شده ( مصطفوی ، 34 ) و شاید مرگ ابو الحسن سبب نا تمام ماندن آن باشد . از بررسی آثار این نگارگر چنین بر می آید که وی بر آن بوده است تا مجموعه ای از تصاویر پادشاهان ایران را فراهم آورد ( گدار، 76 ) که از این میان تنها به پرداختن چهره برخی از آنان بردیم ، توفیق یافته است . این نگارگر با نامهای«ابو الحسن»،«ابو الحسن غفاری»،«ابو الحسن غفاری کاشانی»و«ابو الحسن غفاری مستوفی کاشانی»رقم می کرده است . پس از درخشش چهره ابو الحسن غفاری ( صنیع الملک ) در صحنه نگارگری ایران ، وی برای پیش گیری از آمیخته شدن آثارش با ابو الحسن مستوفی ،«ابو الحسن ثانی»رقم می زد . از آن پس بود که ابو الحسن مستوفی در هنر نگارگری به«ابو الحسن اول»مشهور شد . بنابر این وی پس از مرگ به این نام مشهور شده است . مأخذ : ابو الحسن مستوفی ، گلشن مراد ، نسخه خطی ملک ، شم 4333; ادیب برومند ، عبدالعلی ، هنر قلمدان ،به کوشش ابوالفضل ذابح ، تهران ، 1366 ش ; پری ، جان ، کریم خان زند ، ترجمه علی محمد ساکی ، تهران ، 1365 ش ; خیامپور، عبد الرسول، فرهنگ سخنوران، تبریز، 1340 ش ; ذکاء ، یحیی،«میرزا ابو الحسن خان صنیع الملک غفاری». هنر و مردم ، تهران ، 1369 ش ; کریم زاده تبریزی ، محمد علی ، احوال و آثار نقاشان قدیم ایران ، لندن ، 1363 ش; کلانتر ضرابی ، عبد الرحیم ، تاریخ کاشان ، به کوشش ایرج افشار ، تهران ، 1356 ش; مصطفوی ، محمد تقی ،«چند نسل هنرمند در یک دودمان چند صد ساله کاشان»، نقش و نگار ، 1339 ش ، شم 7; ملک ، خطی ; ناروند ، رضا ،«معرفی نسخه خطی کتاب گلشن مراد»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی ، تهران ، 1354 ش ; شم 91 – 92 ; یادداشتهای مولف . Godard , Y . & A . , Sani al – Mulk '', Iran , pieces du musee de Teheran , Paris , 1948 . یحیی ذکاء</p>