اِبْنِ هِشام، ابوعبداللـه (ابوعلی) محمّد بن احمد بن هشام لخمی (د 577ق/1181م)، ادیب، نحوی و لغوی اندلسی. وی احتمالاً در اشبیلیه به دنیا آمده، اما بیشتر عمر خود را در سبته گذرانده، از اینرو علاوه بر لخمی نسبت سبتی نیز یافته است (نک : ابن دحیه، 183؛ ابن عبدالملک، 6/70؛ EI2, S). وی نزد ابوبکر ابن عربی و ابوطاهر سلفی به تحصیل علم پرداخت و از آنان روایت کرد (ابن ابار، 2/675) و پس از آنکه در نحو، لغت، شعر و ادب تبحر یافت، در سبته به تألیف و تدریس مشغول شد. از جملۀ شاگردان او ابوالحسن ابن احمد خولانی، ابوعبداللـه ابن سعید کنانی، ابوعبداللـه ابن غازی، ابوعلی حسن بن محمّد جذامی و ابوعمر یوسف بن عبداللـه غافقی را میتوان نام برد (نک : همو، 2/675-676؛ ابن عبدالملک، همانجا؛ فیروزآبادی، 210). برخی (عبید، 10) ابن ابّار را نیز از شاگردان او دانستهاند، اما میدانیم که ابن ابار در 595ق یعنی 18 سال پس از وفات ابن هشام به دنیا آمده است (نک : ﻫ د، ابن ابار) و از اینرو این سخن درست نمینماید. به گفتۀ ابن عبدالملک (6/71) او را با محمّد بن احمد بن طاهر انصاری (د 580ق) مناظرات و مباحثات نحوی بوده که در آنها ابن هشام بر او برتری داشته است. همو (همانجا) از وی به عنوان نحوی، لغوی، ادیب و عالمی آگاه به مسائل تاریخی و اوضاع و احوال مردم در گذشته و حال یاد کرده است. برخی از نویسندگان، خاصه ابن دحیه که او و پدرش را دیده بوده است، از او ستایش بسیار کردهاند (ابن دحیه، همانجا؛ سیوطی، 1/49). بیشترین شهرت ابن هشام در لغت و نحو است و آراء و نظریات او در این زمینه مورد استناد ابوحیان غرناطی (ص 461) و دیگران قرار گرفته است. ابن هشام با اینکه اشعاری نیز سروده است، از او به عنوان شاعر یاد نکردهاند. چند بیتی از او که در آنها معانی گوناگون «خال» را گنجانده و نشانههای تکلّف و تصنّع در آنها آشکار است، در منابع دیده میشود (نک : ابن دحیه، ابن عبدالملک، سیوطی، همانجاها) و از همینرو ابن ابار (2/675) شعر او را ضعیف خوانده است. ابن هشام در اواخر عمر به اشبیلیه بازگشت و در همانجا درگذشت (ابن عبدالملک، 1/75). آثار: آثار و تألیفات وی که بیشتر آنها در نحو و لغت است، بدین قرارند: الف ـ چاپی: 1. شرح مقصوره ابن درید. مقصورۀ ابن درید دارای شرحهای بسیاری است (نک : ﻫ د، ابن درید) و شرح ابن هشام از بهترین آنهاست که مورد ستایش بسیار ابن خلکان (4/324) و نیز عبدالقادر بغدادی (1/490) قرار گرفته است. ابن هشام در مقدمۀ کتاب (ص 141-147) به اهمیت این قصیده و توجه خاص علما و ادبا نسبت به آن اشاره کرده و سپس جزئیاتی از زندگی ابن درید از جمله نسب، زادگاه و شیوخ او را برشمرده و پس از آن به شرح ابیات پرداخته است. وی پس از شرح معانی واژهها به جنبههای نحوی و اِعراب هر بیت میپردازد و گاه علاوه بر مسائل نحوی و لغوی به مسائل تاریخی، فقهی، بلاغی و عروضی نیز توجه دارد. این کتاب نخستینبار به کوشش احمد عبدالغفور عطار با نام الفوائد المحصوره فی شرح المقصوره در 1980م در بیروت و بار دیگر به کوشش مهدی عبید جاسم در بیروت (1407ق/1986م) چاپ شده است. 2. المدخل الی تقویم اللسان و تعلیم البیان، که دارای یک مقدمه و 6 باب است. باب نخست آن ردّیّهای است بر کتاب لحن العامۀ ابوبکر زبیدی (د 379ق) و باب دوّم آن ردیۀ دیگری است بر کتاب تثقیف اللسان ابن مکی. این کتاب را میتوان به دو بخش عمده تقسیم کرد که در بخش نخست مؤلف در انتقاد به دو اثر زبیدی و ابن مکی، به الفاظ عامیانهای که در مغرب اندلس رایج بوده، پرداخته و با استناد به آراء لغویان کهن، در اثبات اصالت آنها کوشیده است و بخش دوم را به بررسی غلطهای رایجی که زاییدۀ تغییرات صرفی و صوتی و معنایی است، اختصاص داده، استعمال آنها را ناپسند شمرده و سپس خود کلمات فصیح عربی را معادل آنها را ناپسند شمرده و سپس خود کلمات فصیح عربی را معادل آنها نهاده است (نک : EI2, S). نخستین باب این کتاب به کوشش عبدالعزیز مطر، و بخشهای دیگری از آن به کوشش عبدالعزیز اهوانی در مجلۀ معهد المخطوطات العربیه (ج 12 (2(، 1386ق/1966م؛ ج 3 (1 و 2)، 1376-1377ق/1957م) به چاپ رسیده است. نسخهای از باب سوم آن با عنوان «ماجاء عن العرب فیه لغتان فأکثر» در کتابخانۀ صبیحیۀ سلا موجود است (نک : حجی، 379). ب ـ خطی: 1. الدر المنظّم فی المولد الاعظم، کتابی است در سیرۀ نبوی مشتمل بر 50 فصل که نسخهای از آن در کتابخانۀ اسکوریال (ESC1، شم 1736) موجود است؛ 2. شرح الفصیح، شرحی است بر کتاب فصیح ثعلب (ابن ابار، همانجا). ابن هشام در این اثر به شرح شواهد فصیح پرداخته و در برخی مسائل نیز ثعلب را مورد انتقاد شدید قرار داده است. 3 نسخه از این اثر در رباط، الخزتانه الملکیه و کتابخانۀ محمّد الفاسی و کتابخانۀ احمدیه (زیتونیۀ سابق) موجود است (نک : عبید، 13)؛ 3. شرح المقصوره الکبری یا کتاب المقصور و الممدود. مولف در این اثر با استشهاد به آیات قرآن و احادیث نبوی و اشعار کهن عرب به شرح کتاب المقصور و الممدود ابن درید پرداخته است. نسخههایی از این کتاب در اسکوریال و پاریس موجود است (همو، 13-14، 29-31). ج ـ آثار یافت نشده: 1. شرح قصیده فی الهیئه از ابوعلی حسن بن حسین بغدادی (حاجی خلیفه، 2/1345)؛ 2. شرح قصیده الحریری فی الظاء؛ 3. شرح قصیده الهاشمی فی ترحیل النیرین (ابن عبدالملک، 6/71؛ عبید، 16)؛ 4. الفصول و الجمل فی شرح ابیات الجمل (ابن ابار، همانجا؛ فیروزآبادی، 209)؛ 5. اصلاح ما وقع فی ابیات سیبویه از اعلم (ابن ابار، همانجا)، اسماعیل پاشا بغدادی (2/545) کتابی با عنوان المقرب فی النحو به او نسبت داده که در منابع کهن نامی از آن به میان نیامده است. همچنین حاجی خلیفه (2/1269-1270) کتاب شرح الفصول الخمسین را که شرحی بر الفصول الخمسون ابن معطی است، به او نسبت داده است، اما همانطور که عبید (همانجا) ذکر کرده، این کتاب باید از آن ابومحمد جمالالدین ابن هشام انصاری باشد، زیرا ابن هشام لخمی در 577ق درگذشته و ابن معطی در آن هنگام 13 سال پیش نداشته و کتابی تألیف نکرده بوده است.