اِبْنِ عاقُولی، غیاثالدین ابوعبدالله ابوالمکارم محمد بن محمد ابن عبدالله (رجب 733- صفر 797/ مارس 1333- نوامبر 1394)، محدث و فقیه شافعی که به سبب اقامت اجدادش در عاقول (قریهای در بخش شرقی واسط) به آنجا منسوب شده است (معروف، 1/138). ابن عاقولی در بغداد زاده شد و در همان شهر زندگی کرد و پرورش یافت (ابن فرات، 9(2)/423). گفته شده که وی خود را از نسل نُعمان بن منذر میدانست (ابن قاضی شهبه، تاریخ، 3/570). ابن حجر (3/276) تولد ابن عاقولی را در 732ق ثبت کرده و سیوطی (1/226) درگذشت او را به سال 798ق ثبت کرده است. خاندان ابن عاقولی، اهل علم و فضیلت بودند و 3 تن از آنان یعنی جد وی، پدرش و خود او، تقریباً تا اواخر سدهٔ هشتم هجری، به هنگام یورش اول تیمور لنگ به بغداد (795ق/1393م) در مستنصریه تدریس میکردند (معروف، 1/35). از آثار بر جای ماندهٔ آل عاقولی، دارالقرآن الجمالیه یا جامعالعاقولی کنونی است که در آغاز، مدرسهای برای دانش پژوهان بود و بعد به صورت جامع درآمد (عزاوی، 2/228؛ معروف، 1/138). ابن عاقولی این مدرسه را بر مرقد پدرش بنا نهاد و بر آن موقوفاتی معین کرد (ابن قاضی شهبه، طبقات، 3/170). بنا به گفتهٔ ابن حجی، ابن عاقولی بر علوم گوناگون زمان خود از حدیث و فقه و ادبیات چیره بود و همواره قاضیان و وزیران به علت مقام علمی وی به سویش روی میآوردند (ابن قاضی شهبه، تاریخ، 3/570). ابن عاقولی نزد پدرش و سراج قزوینی و دیگر عالمان روزگار آموزش دید و از آنان حدیث شنید و میدومی و دیگران به وی اجازهٔ نقل حدیث دادند (ابن قاضی شهبه، طبقات، 3/341؛ سیوطی، 1/225). ابن حجر (3/276- 278) نقل کرده که ابن عاقولی در سفر به مکه، مدینه، دمشق، حلب، در این شهرها حدیث میگفت و یک بار به مدت چند ماه، پیش از موسم حج در حلب اقامت گزید. همچنین مدتی در بیتالمقدس حدیث میگفت. بین ابن عاقولی و سلطان احمد بن اویس جلایری، اختلافی پیش آمد. از این رو ابن عاقولی به سوی تکریت روان شد و سپس به حلب روی آورد (همو، 3/278). وی به هنگام هجوم تیمور لنگ به بغداد به همراه سلطان احمد بن اویس از آن شهر گریخت، ولی اموالش به یغما رفت و خانوادهاش به اسارت گرفته شد. وی نخست در شام رحل اقامت افکند. سپس به قاهره رفت و بعد از مدتی، در رمضان 796ق به همراه سلطان احمد به بغداد بازگشت، ولی ابن عاقولی 5 ماه بعد درگذشت و بنا به وصیت او، در جوار مرقد معروف کرخی به خاک سپرده شد (ابن فرات، 9(2)/348؛ ابن قاضی شهبه، تاریخ، 3/570؛ معروف، 1/35). آثار: الف - چاپی: الرصف فیما روی عن النبی (ص) من الفضل و الوصف. زرکلی (7/43) بدون ذکر تاریخ بیان میکند که این کتاب برای اولین بار در دمشق به چاپ رسیده است. ب - خطی: 1. الدرایهٔ فی معرفهٔ الروایهٔ (ورهووه، )؛ VII/61 2. عرف الطیب من اخبار مکهٔ و مدینهٔ الحبیب، که نسخهای از آن در دارالکتب مصر موجود است (وکیل، 2(4)/287)؛ 3. کفایهٔ الناسک فی معرفهٔ المناسک (ورهووه، .(VII/163-164 4. مفتاح الرجا فی شرح مصابیح الدُجی که شرح مصابیح السنهٔ بغوی است (لاندبرگ، شم .(191 همچنین مجموعهای از مکاتبات ابن عاقولی با عنوان منشآت در کتاب الانصاف بین الحاوی و ما اورد من الخلاف فی مدح السطان احمد ثبت شده است. نسخهای از کتاب الانصاف ذیل مجموعهای در کتابخانهٔ تقوی که اکنون جزء کتابخانهٔ مجلس میباشد، موجود است (مرکزی، 616). آثاری که تنها نامی از آنها باقی مانده است: 1. شرح منهاج الوصول الی علم الاصول از بیضاوی؛ 2. شرح الغایهٔ القصوی فی درایهٔ الفتوی از بیضاوی (ابن حجر، 3/276)؛ 3. تعلیق بر المهمات اسنوی (بغدادی، 2/175)؛ 4. الرد علی الرافضهٔ (ابن قاضی شهبه، طبقات، 3/243؛ در مورد دیگر آثار منسوب، نک: ابن حجر، ابن قاضی شهبه، زرکلی، همانجاها). ابن عاقولی شعر نیکو میگفت و قصیدهای را که دربارهٔ عقاید اسلامی سروده، عدهٔ الوحید و عمدهٔ التوحید نامیده است (ابن قاضی شهبه، همانجا). ابن حجر (3/276- 278) نیز ابیاتی از وی ذکر کرده است.