اِبْنِ طَلْحه، ابوسالم کمالالدین محمد بن طلحهٔ بن محمد بن حسن عَدَوی قرشی (582 -27 رجب 652ق/1186-12 سپتامبر 1254م)، شاعر، قاضی و فقیه شافعی. وی در یکی از روستاهای نصیبین زاده شد، برای کسب دانش به نیشابور رفت و در آنجا از مؤید بن محمد بن علی طوسی و زینب الشعریه بهره برد (ابن فوطی، «تلخیص»، 255- 256؛ ذهبی، العبر، 3/269؛ صفدی، 3/176) و در 605ق/1209م در موصل از ابوالسعادت ابن اثیر جزری استفاده کرد و بعد از مدتی در رشتههای متنوعی از علوم به تبحر رسید (ابن فوطی، همان، 255؛ جواد، 4(3)/179، به نقل از نسخهٔ خطی جامع الاصول ابن اثیر). از دیگر مشایخ و استادان وی میتوان فتح الدین عبدالخالق بن عبدالحمید وَبَری و ابوعبدالله محمد بن حسن اخمیمی را نام برد (ابن فوطی، تلخیص، 4(3)/36-37؛ حاجی خلیفه، 1/734). از شاگردان و راویان وی ابنفوطی، محمدبن یوسفگنجی، مجدالدینابنعدیم، شهابالدین کفری، جمالالدین ابن جوخی و عبدالمؤمن بن خلف دمیاطی را میشناسیم (نک: گنجی، 231؛ ابن فوطی، همانجا؛ ذهبی، سیر، 23/294). ابن طلحه شعر نیز میسرود و ابیاتی از وی در الجفر الجامع، مطالب السؤول (جم) و همچنین عیون التواریخ ابن شاکر (20/78) آمده است (نیز نک: ابن فوطی، «تلخیص»، 255). او مدتی سمت قضا در بُصری (محلی در شام) و زمانی نیز قضای حلب را به عهده داشت (ابوشامه، 188؛ گنجی، همانجا)؛ آنگاه خطیب دمشق گردید، اما پس از مدتی از مقام خود معزول شد. از آن پس به جزیره رفت و در نصیبین به امر قضا پرداخت (ابوشامه، همانجا؛ ابن کثیر، 13/186). همچنین از حضور وی در 642ق/1244م در حلب و از رفتن وی به قاهره سخن رفته است و گفته شده که با ملک اشرف نیز روابط نزدیکی داشت و بارها فرستادهٔ او به سوی دیگر حکمرانان بود (ابن فوطی، همان، 256؛ مقریزی، 1(2)/396). هنگامی که در 648ق در مدرسهٔ امینیهٔ دمشق اقامت داشت، توسط ملک ناصر برای احراز مقام وزارت دعوت شد که وی ابتدا این درخواست را رد کرد و اگر چه به جهت اصرار ملک ناصر ناگزیر آن را پذیرفت، اما پس از دو روز، پنهانی در حالی که از تمامی اموال و ثروت خود دست میکشید، از وزارت کناره گرفت و به تصوف روی آورد و به علم حروف متمایل شد (ابوشامه، همانجا؛ اربلی، 1/53؛ ابن فوطی، همانجا؛ ذهبی، همان، 23/293-294؛ اسنوی، 2/504؛ ابن قاضی شهبه، 2/154). ابن طلحه در 652ق/ 1254م به حج رفت و پس از بازگشت در توقف کوتاهی در دمشق رسالهٔ قشیریه را تدریس کرد. سپس به حلب رفت و در همانجا درگذشت و در مقادیر ابراهیم خلیل (ع) به خاک سپرده شد (ابوشامه، ابن فوطی، همانجاها). آثار: الف - چاپی: 1- الجفر الجامع و النور الساطع، در علم حروف. این اثر که به الدر المنظم فی اسم الله الاعظم نیز معروف است (حاجی خلیفه، همانجا)، در هند به چاپ رسیده است؛ 2. العقد الفرید للملک السعید، که در 1283، 1306 و 1310ق در قاهره به چاپ رسیده است؛ 3. مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، که در 1287ق در تهران چاپ سنگی شده و مجدداً در 1381ق در نجف به چاپ رسیده است. ب - خطی: 4. ایناس الحکم من انفاس ابی الحکم، که نسخهای از آن در کتابخانهٔ بریل موجود است (لاندبرگ، شم 473 )؛ 5. تحصیل المرام فی تفضیل الصلاهٔ علی الصیام، که نسخهای از آن در کتابخانهٔ برلین نگهداری میشود (نک: I/607 )؛ GAL, 6. ختان النبی، که به گفتهٔ منجد (ص 41) نسخهای از آن در کتابخانهٔ ظاهریه موجود است؛ 7. قصیدهٔ فی مدح النبی، که منجد (ص 336) نسخهای از آن را در کتابخانهٔ ظاهریه نشان داده است؛ 8. نفائس العناصر لمجالس الملک الناصر، که نسخههایی از آن در کتابخانههای موزهٔ بریتانیا، توپکاپی، برلین و ولیالدین موجود است ، TS) شم 6968 ؛ آلوارت، شم 8779 ؛ ، GAL,GAL,S,I/839 همانجا). از دیگرآثاراو میتوان زبدهٔ المصنفات فی الاسماء و الصفات، زبدهٔ المقال فی فضائل الاصحاب و الا¸ل و مفتاح الفلاح فی اعتقاد اهل الصلاح را بر شمرد (حاجی خلیفه، 2/954، 1769).