در کتاب حاضر, ظهور, رشد و افول علم در ایران از منظر جامعهشناسی علم بررسی شده است .نگارنده بر این باور است که بررسیهای آماری و تاریخی نشان میدهند که در طی قرنهای سوم, چهارم و پنجم هجری قمری فعالیتهای علمی در بین ایرانیان توسعه پیدا کرد و پس از آن رو به کاهش گذاشت .وی معتقد است رشد علمی در ایران دوره اسلامی را نمیتوان از لحاظ رویکرد روششناختی ـ معرفتی با وضعیت علمی قبل از آن در یونان, اسکندریه و همانند آن مقایسه کرد .در کتاب این مباحث درج گردیده است' :بررسی رشد اندیشههای شعوبیه و ارتباط آن با موقعیت موالی', 'ارایه مفهوم آرمانی اخلاقیات شعوبی به عنوان صورت متمایز تحقق اجتماعی ایدههای مذهبی', 'تاثیر عناصر مجزای اندیشههای شعوبیه در وضعیت معرفیت (معرفت اسطورهای و الگوی تاویلی(', 'بررسی تاثیر تکوینی و تنظیمی اخلاقیات شعوبیه بر رشد علوم اجتماعی 'و 'بررسی پیوندهای معین بین اخلاقیات شعوبی و روششناسی تجربی .'