ترجمهی مصور حاضر برگرفته از سخنرانی نگارنده (زکی محمد حسن) در یازدهمین کنگرهی سالانهی مجمع فرهنگ علمی اسلامی است که در زمینهی بررسی روابط چین و خاور نزدیک در عصر اسلامی و وجود مصنوعات ظریف ساخت چین در شهرهای اسلامی در قرون وسطی و نیز تقلید و تلاش آنها برای شبیهسازی و فراگیری برخی اسلوبها و روشهای هنری و کاربردشان در آثار خویش ایراد شده و در آن از وجوه شباهت میان هنرها و فنون خاور نزدیک و خاور دور نیز سخن به میان آمده است. در کتاب عنوان شده است: 'هنر چینی ریشهای عمیق و سابقهای دیر و دور دارد و در گذر روزگار بسیاری از روشها و اسلوبهای فنی را هم چنان حفظ کرده و در پهنهی اجتماعی وسیعی بالیده و شکوفایی یافته و از هزارهی سوم پیش از میلاد مسیح تا عصر حاضر، در درازای پنج هزار سال، از وحدت فنی و یکنواختی و یکسانی برخوردار بوده است. مسلمانان نیز از همان زمان طلوع اسلام با هنر چینی آشنایی داشته و شیفتهی آن بودهاند و از آن اثر پذیرفتهاند... هنگامی که اسلام، آنان (عربها) را متحد و یکپارچه ساخت و عظمت و غلبه یافتند و سرزمینهای بسیاری را گشودند و بر ایران دست یافتند و هم چنین، مناطق وسیعی از مستعمرات امپراتوری بیزانس را در آسیا و آفریقا به تصرف درآوردند و با فرهنگها و تمدنهای قدیم ارتباط یافتند، از این فرصت بهره گرفتند و بیشتر رسوم و روشهای زندگی بدوی خود را کنار نهادند و صنعتگران و هنرمندان ملل مغلوب را مورد حمایت و عنایت قرار دادند. بدین ترتیب هنرهای زیبای اسلامی بر پایهی روشهای هنری رایج میان مردم و ممالک تحت حاکمیت عربها بنا گردید و فرمانروایان عرب نیز از آن به عنوان عاملی برای وحدت امپراتوری پهناور خود بهره گرفتند. اسلام همهی این شیوههای پراکنده را گردآورد و آنها را سیمایی اسلامی بخشید که پس از چندی از هنرهای منطقهی خاور دور نیز تاثیر پذیرفت'. گفتنی است در بخشی از کتاب، نمودهای تاثیر چین بر صنایع و فنون اسلامی در زمینههایی نظیر چهرهنگاری (پرترهسازی)، نمایش حرکت و زنده نمایی در اشکال، طراحی مدادی، اشکال هندسی چند ضلعی، شکل ظروف، و زینتکاری روی لاک نشان داده شده است.