آفتاب

ه

ه

نمایش ۱ تا 25 از ۲۰۰ مقاله

هادی . (اِخ ) ابن الخیر یمانی . شخصیت افسانه ای و اشاره ای است که شیخ اشراق ، شهاب الدین یحیی سهروردی در قصه ٔ الغربهٔ الغربیهٔ به کار برده و مراد از «هادی »فیض اول است و از «خیر» عقل کلی اراده کرده که واسطه ٔ هدایت و خیر ایشانند. (گنجینه ٔ نوشته های ایرانی ، مجموعه ٔ دوم مصنفات شیخ اشراق چ هانری کربن ص 276).



هادی . (اِخ ) ابن هانی از فرمانروایان مازندران بود که در زمان خلافت هارون الرشید از سال 137 تا 138 حکمرانی داشت . (سفرنامه ٔ استرآباد رابینو به انگلیسی ص 137، به فارسی ص 182).



هادی . (اِخ ) (میرزا...) خلف میرزا رفیعالدین شهرستانی مصورالممالک محروسه در اوایل حال احتساب ممالک با وی بوده آخرالامر به هند رفته و به مناصب بلند سرافراز گردیده . از اوست :
روزی خود میخورد هرکه در این عالم است
واسطه شو خوشنماست مفت کرم داشتن .

(آتشکده ٔ آذر چ کتابفروشی زوار ص 212).



هادی . (اِخ ) (حاجی ملا...) سبزواری که در شعر «اسرار» تخلص یافت . به سال 1212 هَ . ق . متولد شد. مدت عمرش 78 (حکیم ) سال و به سال 1289 هَ . ق . چشم از جهان فروبست . «غریب » ماده تاریخ تولد اوست . در سن هفت یا هشت سالگی در سبزوار شروع به فراگرفتن صرف و نحو کرد. دراین هنگام پدرش که از سفر بیت اﷲ برمیگشت در شیراز درگذشت وی تا سن ده سالگی در سبزوا...



هادی . (اِخ ) کیایی علوی در گیلان دعوی امامت کرد و در بیست و سیم رجب سنه ٔ تسعین و اربعمائه ٔ به دست ابراهیم بن محمد مقتول شد. (تاریخ حبیب السیر چ تهران ص 169).



هادی . (اِخ ) محمدبن علی بن احمد سودی است . رجوع به محمدبن علی بن احمد سودی شود.



هادی . (اِخ ) (میرزا محمد...)ملقب به شرر و بسیار قلندرمشرب بوده و در فن طبابت حذاقت تمام داشته و به هند رفته . این شعر از اوست :
شیشه ٔ ناموس جمعی را که دارم در بغل
بایدم بود از ملامتهای ایشان سنگسار.

(آتشکده ٔ آذر چ زوار ص 293).



هادی . (اِخ ) محمدبن علی بن الحسین . لقب دیگر او باقر است . هاشمی و علوی است ، زیرا از دو هاشمی و علوی پا به عرصه ٔوجود نهاده است . پدرش زین العابدین بن حسین و مادرش فاطمه بنت امام حسن است . ولادت آن جناب در مدینه روز جمعه سیم صفر سنه ٔ سبع و خمسین از هجرت پیغمبر اتفاق افتاده است و برخی از مورخین در غره رجب سال مذکور گفته اند. نامش محمد است و لقبش باقر (و لقب بذلک لتبقره ای توسعه فی العلم ) و به قول کمال الدین محمدبن طلحه : شاکر...



هادی . (اِخ ) (حاجی شیخ ...) نجم آبادی فرزند حاج ملا مهدی است که درعلم و اجتهاد مقامی مسلم داشت به سال 1250 هَ . ق . از مادر بزاد. در سال 1262 به امر پدر همراه با مادرخویش سفری به نجف اشرف کرد و تا سن بیست سالگی در آنجا به فراگرفتن مقدمات و غیر آن پرداخت . در سال 1270 هَ . ق . به تهران بازگشت و به دستور پدر ازدواج کرد، سپس برای اتمام تحصی...



هادی . (اِخ ) نجم الدین ... رجوع به نجم الدین یحیی الهادی شود.



هادی . (اِخ ) سیدیحیی . ولد حسین بن قاسم بن ابراهیم طباطباست . وی در سنه ٔ ثمان و تسعین و مأتین متولد شد و هادی لقب یافت در علم و زهد درجه ٔ کمال یافت و امام و مقتدای طایفه ٔ زیدیه شد. در تحفهٔ الملکیه مسطور است که قوت و شجاعت سیدیحیی به مرتبه ای بود که نقش تنکه را به مجرد مس انامل محو مینمود و در یکی از جنگها شخصی را به یک ضربت دو نیم ساخت و دیگری را به سر نیزه ازخانه ٔ زین برگرفت و بینداخت و او را در فقه کتابی است به نام «ا...



هادی . (اِخ ) (الَ ...) (... الی الحق ) یحیی بن الحسین بن القاسم الحسنی العلوی الرسی . پیشوای فرقه ٔ زیدیه که در سال 220 هَ . ق . / 835 م . در صنعاء متولد شد. وی فقیه بزرگ مذهب زیدیه شد و چندین کتاب تألیف کرد. در سال 283 هَ . ق . در زمان خلافت معتضد عباسی قیام کرد و فرمانروای سرزمین مابین صنعاء و صعدهٔ شد. پیروان...



هادی کیاشر. (اِخ ) دهی است از دهستان پلرودبار بخش رودسر شهرستان لاهیجان که در دوازده هزارگزی جنوب رودسر و دو هزارگزی راه شوسه ٔ رودسربه شهسوار واقع است . محلی است جلگه ای و هوای آن معتدل ، مرطوب و مالاریاخیز است . 400 تن سکنه دارد که به لهجه ٔ گیلکی تکلم میکنند و شیعی مذهبند. از نهر پلرودآبیاری میشود و محصول عمده ٔ آنجا برنج و کنف و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج هادی گوابر. (اِخ ) دهی است از دهستان رحیم آباد بخش رودسر شهرستان لاهیجان که در 16 هزارگزی جنوب رودسرو 4 هزارگزی جنوب باختری رحیم آباد واقع شده است . محلی است کوهستانی که هوای آن معتدل ، مرطوب و مالاریایی است . 78 تن سکنه دارد که به فارسی و گیلکی سخن میگویند. از چشمه آبیاری میشود و محصولش لبنیات و شغل اهالی گله داری است . تابستان به ییلاق...



هادی مهدی غلام . [ ی ِ م َ غ ُ ] (اِخ ) اشاره به سرور کائنات محمد مصطفی صلوات اﷲ علیه و آله است .(برهان ) (آنندراج ). محمد معین در حواشی برهان مینویسد این اشاره مأخوذ از شعر خاقانی است :
گرچه همه دلکشند، از همه گل نغزتر
کو عرق مصطفاست ، وآن دگران خاک و آب
هادی مهدی غلام ، امی صادق کلام
خسرو هشتم بهشت ، شحنه ٔ چارم کتاب .

خاقانی (دیوان ص 44).



هادی آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان قاقازان بخش ضیأآباد شهرستان قزوین که در 62 هزارگزی شمال ضیأآباد و سه هزارگزی راه عمومی واقع شده است . جلگه و هوای آن معتدل است . چهار صد و نوزده تن سکنه دارد. بوسیله ٔ قنات آبیاری میشود و محصول عمده اش غلات ، یونجه ، بادام ، قیسی ، انگور و چغندر قند میباشد. شغل غالب اهالی زراعت است وبرخی به قالی بافی و بافتن گلیم و جاجیم روزگار میگذرانند. راه آن مالرو میباشد ولی ا...



هادی آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان فسارود بخش داراب شهرستان فسا که در 21 هزارگزی باختر داراب واقع شده است . جلگه ، گرمسیر و مالاریایی است و 55 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود. محصول عمده ٔ آن غلات ، حبوبات وپنبه میباشد. شغل غالب اهالی آن زراعت و قالی بافی است . راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایرن ج 7).



هادی آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش طبس شهرستان فردوس که در شش هزارگزی باختر طبس واقع شده است .جلگه و گرمسیر و دارای چهل تن سکنه است . بوسیله ٔ قنات آبیاری میشود و محصول عمده ٔ آن غلات و پنبه است . راهش مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).



هادی آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان القورات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند که در چهل گزی شمال بیرجند واقع است . کوهستانی و هوای آن معتدل میباشد. 197 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود و محصول عمده ٔ آن غلات و انواع میوه میباشد. شغل اهالی زراعت است و راهش مالرو میباشد. مزرعه های در باور سفلی ، گروک ، سوراخ سگ ، مزرعه علی ، ملک آباد، تنگلی ، مساج مزرعه ملاجعفر، جوک ، گلستان ، خونیک در جزء این ده است . (از فرهنگ...



هادی آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان کنارشهر بخش بردسکن شهرستان کاشمر که درده هزارگزی شمال باختری بردسکن بر سر راه مالرو عمومی بردسکن واقع شده است . جلگه و گرمسیر است . 21 تن سکنه دارد. بوسیله ٔ قنات آبیاری میشود. محصول عمده ٔ آن غلات ، انار و انجیر میباشد. شغل اهالی زراعت است . راهش مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).



هادی بیگلو. (اِخ ) دهی است از دهستان اجارود بخش گرمی شهرستان اردبیل که در 45 هزارگزی شمال گرمی و دو هزارگزی راه شوسه ٔ گرمی به شهرستان اردبیل واقع شده است . کوهستانی و گرمسیر است و از چشمه ٔ بالهاری مشروب میشود. محصولش غلات و حبوبات و دارای 101تن سکنه است که به زراعت و گله داری اشتغال دارند. راهش مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج



هادی خان . (اِخ ) فرزند ارشد مهدی خان که جانشین وی شد و مهدی خان از طرف کریمخان زند عنوان خانی و حکومت تنکابن را گرفت و بعدها یکی از طرفداران آغا محمدخان شد.(سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد بخش انگلیسی ص 22).



هادیهٔ. [ ی َ ] (ع ص ) مؤنث هادی . رجوع به هادی شود. || (اِ) چوبدستی . عصا. (ازاقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). یقال : توکّاء علی الهادیهٔ. (اقرب الموارد). || سنگ بلند و برآمده در آب . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || گردن . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). یقال : ضرب هادیته ؛ ای عنقه . ج ، هادیات ، هَواد (هوادی ). قبلت هادیات الخیل و هوادیها؛ ای متقدماتها. (اقرب الموارد).



هادیهٔ. [ ی َ ] (ع ص ) هادئهٔ. از هدء و هُدُوء. به معنی آرام و در آتش ، آتش اندک و آرام ، در مقابل آتش تند.



هادینتون . [ تُن ْ ] (اِخ ) (۱) یکی از شهرهای بریتانیای کبیر (اِکُس ) (۲) کرسی کنت نشینی به همین نام ، در ساحل چپ رودخانه ٔ تاین (۳) واقع شده و دارای 6000 تن سکنه است . محل تقطیر کارخانه های آبجوسازی ، کارخانه های ماهوت و پرداخت آن ، کارخانه های ذوب آهن و مس و مدرسه ٔ هنرهای زیبا میباشد. کنت نشین هادینتون یا ایست لوتیان (۴) در جنوب خلیج فورث (۵) واقع شده و جمعیت آن به



نمایش ۱ تا ۲۰ از ۲۰۰ مقاله