آفتاب

ژ

ژ

نمایش ۱ تا 25 از ۲۰۰ مقاله

ژان دبوربن . [ دُ ب ُ ] (اِخ ) (۱) ملکه ٔ فرانسه دختر پیر اول (۲) متولد بسال 1338 و متوفی بسال 1378 م .



ژان دبورگنی . [ دُ گ ُن ْی ْ ] (اِخ ) (۱) دختر روبرت دوم (۲) دوک بورگنی . (1293 - 1348 م .).



ژان دبورگنی . [ دُ گ ُن ْی ْ ] (اِخ ) (۱) ملکه ٔ فرانسه و زوجه ٔ فیلیپ پنجم (۲) متوفی بسال 1325 م .



ژان دپاری . [ دُ ] (اِخ ) (۱) یکی از افراد دمینیکن (۲) و دکتر دانشگاه پاریس .



ژان دپاری . [ دُ ] (اِخ ) (۱) نام شخصی اساطیری پسر یکی از پادشاهان فرانسه که در رهگذار خویش زر و سیم میریخت .



ژان دپانتیور. [ دُ ی ِوْرْ ] (اِخ ) (۱) برادرزاده ٔ ژان سوم (۲) دوک برتانی (۳) و زن شارل دوبوآ. (۴)



ژان دپراگ . [ دُ پْرا / پ ِ ] (اِخ ) (۱) نام اسقف الموتز (مراوی ) (۲) متولد بسال 1360 و متوفی بسال 1430 م .



ژان دپرتوگال . [ دُ پ ُ ] (اِخ ) (۱) ملکه ٔ کاستیل دختر ادوار (۲) پادشاه پرتقال ، متولد بسال 1438 و متوفی به 1475 م .



ژان دپیفانی . [ دِ ] (اِخ ) (۱) مورخ بیزانسی (۲) در نیمه ٔ دوم قرن ششم میلادی . او تاریخی در حوادث سال 571 - 572 تا حوادث سال 592 - 593 م . گرد آورده ودر آن از جنگهای روم شرقی با ایران بحث کرده است .



ژان دتری . [ دُ رُ ] (اِخ ) (۱) مورخ فرانسوی در قرن پانزدهم میلادی .



ژان ددیو. [ دُ ی ُ ] (اِخ ) (۱) (قدیس )مؤسس طریقه ٔ شاریته (برادران سن ژان دودیو) (۲) است . مولد او پرتقال (1495 م .) وذکران وی در هشتم مارس است (متوفی بسال 1550 م .).



ژان دزانتمر. [ دِ ت ُ م ُ ] (اِخ ) (۱) نام یکی از اشخاص مذکور در کتاب رابله (۲). راهبی بزم آرای و رزمجوی بود و او همان است که گارگانتوآ (۳) دستور داد برای وی معبد تلم (۴) را بنا کنند.



ژان دسالیسبوری . [ دُ ] (اِخ ) (۱) نام فیلسوف اسکولاستیک (۲) انگلیسی ، بطریق شارتر (۳) و دوست سن توماس بکه (۴) (1110 - 1180 م .).



ژان دسوآب . [ دُ ] (اِخ ) (۱) او را لوپاریسید (۲) (پدرکش ) گویند. وی شاهزاده ٔ خانواده ٔ اطریش است و بسال 1290 م . متولد شده است اما تاریخ وفات او معلوم نیست .



ژان دفرانس . [ دُ ] (اِخ ) (۱) دوشس داورلئان (۲) دختر لوئی یازدهم (۳) پادشاه فرانسه و مارگریت دساووآ (۴) (1464 - 1505 م .).



ژان دفز. [ دِف ِ ] (اِخ ) (۱) او را ژان دازیر (۲) نیز گویند. مورخ سریانی در قرن ششم میلادی ، متولد در حدود سنه ٔ 506 م . وی نخست در شهر آمد راهب بود و امپراطور ژوستی نین (۳) و تئودرا (۴) او را محترم میداشتند. او از مونوفیزیت ها (۵) یعنی از پیروان فلسفه ٔ اتحاد لاهوت و ناسوت در وجود عیسی مسیح بشمار میرفت . در زمان ژوستین (۶) دوم به امر وی به زندان افتاد و در حدود سال 585 م . جه...



ژان دفلاندر. [ دُ ] (اِخ ) (۱) زن ژان چهارم (۲) کنت دُمونت فرت (۳) و دوک برتانی (۴) .



ژان دکاپادس . [ دُ دُ ] (اِخ ) (۱) نام رئیس دادگاه ژوستی نی ین . وی مردی باهوش و جاه طلب و حریص بود و امپراطور او را گرامی میداشت . و از جهت سؤرفتار خود منفور مردمان بود.



ژان دکاپو. [ دُ ] (اِخ ) (۱) نام مترجم ایطالیائی است که او را به زبان لاتین ژنس دکاپوا (۲) میگفتند.وی در قرن سیزدهم میلادی میزیست و در بدایت حال یهودی بود و سپس به دین مسیح درآمد. اثر مهم او ترجمه ٔ کتاب کلیله و دمنه است که آن را از ترجمه ٔ عبری ربان جوعل به زبان لاتین درآورد. (۳) ربان جوعل (۴) آن کتاب را از متن سانسکریت به زبان عبری ترجمه کرده بود. ترجمه ٔلاتینی مزبور در حدود سال 1408 م ....



ژان دکاستیل . [ دُ ] (اِخ ) (۱) دختر ژان پرتقال (۲) . او ملقبه به لابلترانژا(۳) است (1462 - 1530 م .).



ژان دگیسکالا. [ دُ ] (اِخ ) (۱) نام یکی از شجعان یهود متوفی در 75 م .





ژان دلارشل . [ دُ رُ ش ِ ] (اِخ ) (۱) عالم کلامی فرانسوی که در حدود سنه ٔ 1205 در رشل متولد شد و در 1245 م . به پاریس درگذشت .





ژان دلوکزامبورگ . [ دُ ] (اِخ ) (۱) پادشاه بوهم (۲) متولد بسال 1296 و متوفی بسال 1346 م .



نمایش ۱ تا ۲۰ از ۲۰۰ مقاله