آفتاب

ژ

ژ

نمایش ۱ تا 25 از ۲۰۰ مقاله

ژان ایتالس . [ ل ُ ] (اِخ ) (۱) نام فیلسوف یونانی در قرن یازدهم میلادی . وی در ایتالیا متولد شد و در قسطنطنیه نشو و نما یافت . فلسفه و آثار افلاطون و ارسطو و فرفوریوس (۲) و ژامبلیک (۳) و پرکلوس (۴) را شرح کرد ولی متهم به بددینی گشت و تکفیر شد.



ژان باتیست . [ ژام ْ ] (اِخ ) (۱) رجوع به یحیی تعمیددهنده شود.



ژان بن سنت آندره . [ ژام ْ ب ُ س َ رِ ] (اِخ ) (۱) یا آندره ژان بون (۲) . او را بارون (۳) نیز میگفتند. وی عضو مجلس کنوانسیون (۴) فرانسه بود (1749-1813 م .).



ژان بیست ودوم .[ ن ِ ت ُ دُوْ وُ ] (اِخ ) (۱) ژاک دوئز (۲) . پاپ مسیحی از 1316 تا 1334 م . در زمان این پاپ الملک الناصر پادشاه مصر که معاصر با ابوسعید بهادر مغول بود در سال 720هَ . ق . جمعی از سرداران خود را امر به هجوم به ارمنستان صغیر و غارت شهر سیس پایتخت کیلیکیه داد و آنان از نیمه ٔ ربیعالاَّخر این سال به بعد آن شهر را غارت کردند و از نهر جیحان...



ژان بیست وسوم . [ ن ِ ت ُ س ِوْ وُ ] (اِخ ) (۱) (بالتازار کسا) (۲) پاپ مسیحی . وی در سال 1410 م . به مقام پاپی رسید و در 1415 م . از آن مقام خلع شد و بسال 1419 درگذشت .



ژان بیست ویکم . [ ن ِ ت ُ ی ِ ک ُ ] (اِخ ) (۱) (پیر ژولیانی ) (۲) پاپ مسیحی از سال 1276 تا 1277 م . در عهد وی دو تن نماینده از طرف دربار اباقا پادشاه مغول در ایران عازم شهر رم شدند و عیسویان را به پس گرفتن بیت المقدس و فلسطین از دست مسلمین دعوت کردند و از جانب اباقا به ایشان وعده ٔ مساعدت شد و پاپ آنان را نزد سلاطین فرانسه و انگلیس فرستاد و دو نماینده ٔ مزبور که ازعیسویان گ...



ژان بیستم . [ ن ِ ت ُ ] (اِخ ) (۱) وی چند ماهی در سال 1044 م . پاپ غیرقانونی بود.



ژان بیوگر. [ یُگ ْ ] (اِخ ) (۱) رجوع به ایوان شود.



ژان پانزدهم . [ ن ِ دَ هَُ ] (اِخ ) پاپ مسیحی از سال 985 تا 996 م .



ژان پلانتاژنه .[ ن ِ پ ِ ژِ ن ِ ] (اِخ ) نام ملکه ٔ سیسیل و کنتس تولوز (۱) متوفی در سال 1200 م .



ژان پنجم .[ ن ِ پ َ ج ُ ] (اِخ ) پادشاه پرتقال از 1707 تا 1750 م . متولد در لیسبن بسال 1689 و متوفی بسال 1750 م .



ژان پنجم . [ن ِ پ َ ج ُ ] (اِخ ) پاپ مسیحی از سال 685 تا 686 م .



ژان پنجم . [ ن ِ پ َ ج ُ ] (اِخ ) پاله الگ (۱) . نام امپراطور بیزانس (۲) از 1341 تا 1376 و از 1379 تا 1390 م .



ژان پنجم . [ ن ِ پ َ ج ُ ] (اِخ ) ل ُویان (۱) . نام دوک برتانی (۲) متولد در 1338 و متوفی در 1399 م .



ژان چهاردهم . [ ن ِ چ َ دَ هَُ ] (اِخ ) پاپ مسیحی از سال 983 تا 984 م .



ژان چهارم . [ ن ِ چ َ رُ ] (اِخ ) دومونت فر (۱) . دوک برتانی . وی پس از مرگ برادر خود ژان سوم در سال 1341 م . به دوکی نشست و در 1345 وفات یافت .



ژان چهارم . [ ن ِ چ َ رُ] (اِخ ) لاسکاریس (۱) . امپراطور یونان از 1258 تا 1259 م . وی از مردم نیسه بود.



ژان داراس . (اِخ ) (۱) نام نثرنویس فرانسوی در قرن چهاردهم میلادی و دبیر ژان دوک دوبری (۲) برادر شارل پنجم (۳) .



ژان داراس . (اِخ ) (۱) مشهور به کارون (۲) . نثرنویس فرانسوی در قرن پانزدهم میلادی .



ژان داراگن . [ گ ُ ] (اِخ ) پسر صلبی فردینان (۱) اول پادشاه ناپل . متوفی در 1577 م . رفائیل نقاش را از او تصویری است در موزه ٔ لوور.



ژان دالبره . [ رِ ] (اِخ ) (۱) نام ملکه ٔ ناوار (۲) . وی زوجه ٔ آنتوان دوبوربون (۳) و مادر هانری چهارم (۴) است . بسال 1528 درپاریس متولد شد و در 1572 م . در همان شهر درگذشت .



ژان داماسن . [ س ِ ] (اِخ ) (۱) (قدیس ) عالم روحانی کلیسای یونانی متولد در دمشق و متوفی بعد از سال 754 م . وی با بدعت تصویرپرستی مبارزه میکرد. ذکران او ششم مارس است .



ژان دانتیوش . [ یُش ْ ] (اِخ ) (۱) ملقب به اسکلاستیک (۲) بطریق قسطنطنیه از 564 تا 578 م .



ژان دانتیوش . [ یُش ْ ] (اِخ ) وقایعنگار و مورخ بیزانسی که به احتمال برخی در اوائل قرن هفتم میلادی میزیسته است . او را تاریخی است عمومی که در آن وقایع تاریخ را از اول خلقت تا سال 610 م . به رشته ٔ تحریر آورده است .



ژان دبرگام . [ دُ ب ِ ] (اِخ ) (۱) (قدیس ) اسقف برگام (656 - 683 م .).



نمایش ۱ تا ۲۰ از ۲۰۰ مقاله