ابو بلال
اَبوبِلال، نک : مرداس بن ادیه (حدیر). </p>
اَبوبِلال، نک : مرداس بن ادیه (حدیر). </p>
اَبوالْبَیان، نَبَأ بن محمد بن محفوظ قرشی دمشقی شافعی، معروف به ابن حورانی (د 551ق/1156م)، صوفی، ادیب، شاعر، فقیه و محدث. طریقۀ بیانیه در دمشق منسوب به اوست. از سرگذشت و چگونگی سیر و سلوک و نیز استادان و شاگردان وی آگاهی چندانی در دست نیست. گفتهاند که وی از کسانی چون ابن موازینی و ابن قبیس مالکی حدیث شنیده (یاقوت، 19/214؛ ذهبی. العبر، 3/15؛ سبکی، 4/318) و ب...
اَبوالْبَیْداءِ ریاحی، اسعد بن عصمه، شاعر سدۀ 2ق/8م. وی در بادیه پرورش یافته بود (ابن جراح، 69؛ قس: EI2, S) و گویا به همین سبب به ابوالبیداء (= پدر صحرا) مشهور شده است. در بصره اقامت گزید و تعلیم کودکان را پیشه ساخت و تا آخر عمر در آنجا به سر برد (ابن جراح، همانجا؛ ابن ندیم، 49؛ یاقوت، 6/89). ابوالبیداء در شعر و لغت مهارت بسیار داشت و از فصحای معروف عرب بهش...
َبوبَیْهَس، هیصم بن جابر (مق 94ق/713م) که از او به عنوان بنیادگذار فرقۀ خارجی «بیهسیّه» نام برده میشود. آگاهی ما دربارۀ ابوبیهس بسیار اندک است و بیتردید بخش مهمی از زندگی و فعالیتهای او پوشیده مانده است. غالب منابع اطلاع چندان دقیقی از او به دست نمیدهند، اما نوشتهاند که از تیرۀ بنیسعد بن ضُبَعیه بن قیس بود (بلاذری، خطی، 2/584 آ؛ ابن قتیبه، 622) که خود...
اَبوتاشْفین (اول و دوم)، نک : بنی عبدالواد. </p>
اَبوتُرابِ اِصْفَهانی، متخلص به تُرابا (ح 989-1072ق/1581-1662م)، خوشنویس قلم نستعلیق و شاعر. وی در یک خانوادۀ بزرگ و توانگر اصفهانی زاده شد (ایرانی، 123). در منابع از تاریخ تولد او سخنی نرفته، اما از آنجا که به نوشتۀ میرزای سنگلاخ (ج 2، احوال میرزا ابوتراب) به هنگام مرگ 83 ساله بوده، میبایست در 989ق به دنیا آمده باشد. در جوانی «مدتی به مقتضای سن به هرزه گرد...
َبوتُرابِ غَفّاری،، میرزا ابوتراب خان غفاری کاشانی (د رجب 1307ق/1890م)، نگارگر و «گرافیست» ایرانی. وی فرزند میرزا بزرگ و برادر مهتر میرزا محمدخان غفاری کمالالملک است و مانند آن دو از جوانی به نگارگری رو آورد. ابوتراب تا 1293ق در کاشان میزیست و در همین سال برای تحصیل در دارالفنون به تهران آمد. در این مدرسه به فرا گرفتن نقاشی و زبان فرانسه پرداخت و با سابقۀ...
اَبوتُرابِ نَخْشَبی، عسکر بن حُصَین (یا عسکر بن محمذبن حصین)، از بزرگان مشایخ صوفیۀ خراسان در سدۀ 3ق (د 245ق/859م) و از مردم نخشب (نسف). وی به علم، فتوت، توکل، زهد و ورع مشهور بود و گفتهاند که از جمله مشایخی بود که با توکل بیزاد و راحله قطع بادیه میکرد. ابن جلاء میگوید: 600 شیخ را ملاقات کردم که هیچ کدام مانند 4 تن نبودند که اول آنها ابوتراب نخشبی بود (س...
اَبوتُرابِ وَلی، میر (شاه) ابوتراب ولی گجراتی (د 1003ق/1595م)، مورخ و دولتمرد دربارِ اکبرشاه، از پادشاهان گورکانی هند. نیای او میر غیاثالدین معروف به سیدشاه میر، دانشمندی مشهور و از خاندان سادات سلامی شیراز بود (شاه نوازخان، 3/280-281؛ راس ، مقدمه). سید شاه میر در 898ق دو بار از ایران به گجرات رفت و بار دوم در پایتخت آنجا اقامت گزید و فرزندان او، کمالالدین...
اَبوتَغْلِبْ غَضَنْفَر، نک : آل حمدان. </p>
اَبو تَمّام، حبیب بن اوسِ طائی (188-231ق/804-846م)، شاعر بزرگ عرب. در زندگی و شعر ابوتمام کمتر موضوعی میتوان یافت که موجب گفت و گو و مشاجره میان محققان نشده باشد. خاندان مسیحی او، نام تغییر یافتۀ پدر او، تبارنامۀ طائی او که نزد برخی مورد تردید است، سفرهای بیشمار او از قاهره تا خراسان، تجددگرایی او در شعر، ابداع صنایع، تمایل به الفاظ غریب و کهن و در عین حال...
اَبوثابِتِ بْنِ عَبْدُالرَّحْمن، نک : بنی عبدالواد. </p>
اَبو ثابِتِ مَرینی، عامربن عبداللـه، نک : بنی مرین. </p>
اَبوثَرْوانِ عُکْلی (سدۀ 3ق/9م)، بدوی لغتشناس. در یکی از نسخههای الفهرست (ابن ندیم، چ فلوگل، 46) با لقب «وحشی» خوانده شده است. اگر او در ماجرای معروف «زنبوریه» که میان کسائی و سیبویه گذشت، مداخله نکرده بود، بیگمان نامی از وی در تاریخ باقی نمیماند. از نام او هم جز همین کنیۀ ابوثروان و نسبت عکلی که گویا از نام کنیزی گرفته شده است (نک : یاقوت، 7/148-149)،...
اَبوثُمامۀ صائِدی، عمروبن عبداللـه بن کعب از شهدای کربلا (61ق/681م). شیخ طوسی (ص 77) نسبت او را انصاری آورده است (نیز نک : مامقانی، 2/333). دینوری (ص 238) نام او را ابوثمامۀ صیداوی ضب کرده که درست نمینماید. در «زیارت ناحیۀ مقدسه» ابوثمامه، عمربن عبداللـه صائدی از نام یا لقب یکی از نیاکان او گرفته شده است (مجلسی. 45/73). نسبت صائدی از نام یا لقب یکی از نیاک...
اَبوالثَّناءْ مَحْمودِ آلوسی، نک : آلوسی. </p>
اَبو ثور، ابراهیم بن خالدبن ابی الیمان کلبی (د 240ق/854م)، فقیه بغدادی که خود مذهبی مستقل داشت. گفته شده که کنیۀ وی ابوعبداللّه بوده است (مزی، 2/81). در برخی از منابع تولید او را در حدود 170ق/786م دانستهاند (نک : ذهبی، 12/73، 74). ابوثور در مجلس محدثان عُلیّه، و کیع بن جراح و عبدالرحمن بن مهدی به فراگیری حدیث پرداخت (ابن ابی حاتم، 1(1)/98؛ مزی، همانجا) و ن...
اَبوالْجارود، از رجال سیاسی و مذهبی نیمۀ اول سدۀ 2ق/8م، که از او به عنوان یکی از اصحاب امامان باقر و صادق(ع) و نیز بنیانگذار فرقۀ جارودیه نام برده شده است. از میان انبوه منابعی که از او نام بردهاند، تنها اندکی میتواند برای ارائۀ گزارشی از شخصیت و زندگی او مفید افتد و خلط میان او و دیگران نیز بر ناشناختهتر ماندن شخصیت او افزوده است. در بیشتر منابع نام او...
اَبوجُحَیْفه، وهب بن عبداللـه بن مَسْلمه، از بنی سُوائه بن عامر ابن صَعصَعه (د ح 74ق/693م)، از اصحاب پیامبر(ص). در برخی منابع نام پدر او «جابر» یا «وهب» نیز آمده است (نک : ابن حزم، 273؛ ابن عبدالبر، 4/1561). اگرچه تاریخی دربارۀ ولادت او داده نشده است، ولی به تصریح ابن سعد (6/42) که برخی از رجالشناسان روایت او را تأیید میکنن (نک : بخاری، التاریخ، 4 (2)/16...
اَبوجَعْفَرْ اَحْمَدِبْنِ مُحَمَّدِبْنِ خَلَف (293-352ق/906-963م)، امیر صفاری بین سالهای 311-352ق در دورۀ دوم امارت صفاران که پس از ضعف سامانیان، قدرت صفاریان را در سیستان تجدید کرد. درواقع دورۀ اول حکومت صفاریان که با امارت یعقوب و عمرو آغاز شده بود، با شکست محمدبن علی از سپاه احمدبن اسماعیل سامانی 298ق/911م پایان یافت. سامانیان به رغم شورش مردم سیستان به ر...
اَبوجَعْفَرْ اُسْتادْ هُرْمُز، ابن حسن (301-406ق/914-1015م)، از کاگزاران و سرداران آل بویه. ظاهراً از اینرو لقب استاد یافته که مدتی از حاجبان دربار آل بویه بوده است (ابن اثیر، 9/224). از دوران کودکی و جوانی ابوجعفر اطلاعی در دست نیست. برپایۀ گزارش ابن اثیر (همانجا) وی مدتی در دوران حکومت عضدالدولۀ دیلمی (324-372ق) حاجب دربار بود. با مرگ عضدالدوله و رقابت فر...
اَبوجَعْفَرِبْنِ بانویه، نک : ابوجعفر احمدبن محمدبن خلف. </p>
اَبوجَعْفَرْبْنِ حَبَش، ابوجعفر عبداللـه بن احمد بن عبداللـه بن حبش (حُبیش)، ستارهشناس و سازندۀ آلات نجومی. از زندگی، تاریخ تولد و وفات او اطلاعی در دست نیست. قراین امر و نیز بعضی نوشتهها نشان میدهد که وی به احتمال زیاد پسر احمدبن عبداللـه مروزی، ستارهشناس، معروف به حبش حاسب بوده است (سارتن، 1/656؛ قس: ابن ندیم، 275؛ قفطی، 396؛ ابن طاووس، 205). باتوجه به...
اَبوجَعْفَرِبْنِ شیرْزاد، محمدبن یحیی بن زکریا بن شیرزاد (زنده در 335ق/946م)، دبیر، وزیر و امیرالامرای بغداد. از آغاز زندگی و چگونگی ورود او به دستگاه خلافت چیزی نمیدانیم. ابوعلی مسکویه (1/163-164) در وقایع 315ق/927م از او به عنوان کاتب و ناظر بر امور هارون بن غریب الخال، از نزدیکان خلیفه، یاد کرده و آورده است که در همین سال هارون برای تصاحب دارایی ابوجعفر...
اَبوجَعْفَرِبْنِ غَزال، احمد، پزشک اندلسی (سدۀ 6ق/12م). وی از روستای فجیره واقع در منطقۀ المریه برخاست (ابن ابی اصیبعه، 2/80). از تاریخ تولد و وفاتش اطلاعی در دست نیست. او به اشبیلیه رفت و در آنجا نزد ابوبکر ابن زُهْرِ حفید و سایر دانشمندان به تحصیل علم پزشکی پرداخت (همانجا، لکلرک، II/97) و در این علم دستی قوی یافت. در معالجات روشهای تازهای به کار میبرد و...