آفتاب

جلد پنجم (ابن میمون - ابوالعر قلانسی)

جلد پنجم (ابن میمون - ابوالعر قلانسی)

نمایش ۱ تا 25 از ۵۹۷ مقاله


اَبو اُسامه، جُناده بن محمد بن حسین ازدی هروی (مق‍ 399ق/1009م)، ادیب، لغوی و نحوی سدۀ 4ق. وی در هرات متولد شد (EI2, S)، مدتی در شیراز زیست (سیوطی، 1/489) و سپس به مصر رفت (یاقوت، 7/209). ابواسامه با عبدالغنی بن سعید مصری و ابوالحسن علی بن سلیمان (د 399ق/1009م)، مُقری و نحوی انطاکی، انس و یگانگی داشت و با آن دو در دارالعلم مصر به مباحثات ادبی می‌پرداخت. گویند...



اَبو اِسْحاقْ اِبراهیمِ بْنِ آلْپْ تَکین (د 355ق/966م)، سپهسالار سامانیان که چندی بر جای پدر در غزنین حکومت کرد. از زندگانی ابواسحاق آگاهی اندکی در دست است. در برخی منابع نام وی اسحاق بن آلپ تکین آمده است (ابن بابه، 314؛ شبانکاره‌ای، 31). ابواسحاق در زمان حیات پدرش آلپ تکین (ﻫ م) و احتمالاً توسط همو در دربار سامانیان مقامی یافت. گردیزی (ص 352) به مأموریتی اش...



اَبواِسْحاقِ اِسفَرایِنی، رکن‌الدین ابراهیم بن محمد بن ابراهیم ابن مهران (ح 337-418ق/949-1027م)، فقیه شافعی و متکلم اشعری. شرح حال‌نویسان به زادگاه و سال تولد او تصریح نکرده‌اند، اما براساس نوشتۀ ذهبی (العبر، 2/234) که عمر او را بیش از 80 سال ذکر کرده، می‌توان حدس زد که وی در حدود 337ق به دنیا آمده است. ابواسحاق در جوانی (ح 351ق) در طلب علم به عراق رفت و در...



اَبو اِسْحاقِ اِلْبیری، ابراهیم بن مسعود بن سعید تُجیبی (د 459 یا 460ق/1067 یبا 1068م)، شاعر و فقیه مالکی اواخر عصر امویان و دورۀ ملوک الطوایف در اندلس. شهرت او ناشی از اشعار زاهدانه و حکمت‌آمیز وی از یک سو و نقش او در کشتار یهودیان غرناطه در 459ق از سوی دیگر است. تاریخ تولد او دانسته نیست، اما از آنجا که وی شاگرد ابوعبداللـه ابن ابی زَمَنین (د 399ق) بوده (ا...



اَبو اِسْحاقِ اینْجو، امیر جمال‌الدین شاه شیخ ابواسحاق (721-758ق/1321-1357م)، مشهورترین و آخرین فرمانروای خاندان اینجو (ﻫ م) که در اواخر دورۀ ایلخانان بر فارس و اصفهان فرمان راند. پس از قتل آریاخان (ﻫ م) که در اواخر دورۀ ایلخانان بر فارس و اصفهان فرمان راند.پس از قتل آرپاخان (ﻫ م) که محمودشاه اینجو، پدر ابواسحاق را کشته و سبب گریز و اختفای پسران او شده بود،...



اَبواِسْحاقِ بْنِ عَیّاش، ابراهیم، متکلم معتزلی بصری در سدۀ 4ق/10م و استادِ قاضی عبدالجبار معتزلی. نام پدر او در غالب منابع «عیاش» ضبط شده است، اما ابن ندیم که خود معاصر ابواسحاق بوده، با تصریح به اینکه جز نامش، آگاهی بیشتری دربارۀ وی ندارد، نام و نسب او را «ابراهیم بن محمد بن عیاش» آورده است (ص 221). ابواسحاق بخش عمده‌ای از حیات خود را به دور از بغداد که مه...



اَبواِسْحاقِ شامی، شرف‌الدین، از مشایخ بزرگ صوفیه در اواخر سدۀ 3 و اوایل سدۀ 4ق. او از مریدان مَمْشاد دینوری معروف به خدمت و تحت تربیت او به سر برد تا به کمال رسید. ابواسحاق جامع میان علوم ظاهر و باطن و در زهد و ریاضت ممتاز بود، به نحوی که هر 7 روز یک بار افطار می‌کرد. او را شیخی صاحب کرامت دانسته‌اند که به سماع نیز علاقه‌مند بود (غلام سرور، 1/239-240). سلسل...



اَبو اِسْحاقِ شیرازی، جمال‌الدین ابراهیم بن علی بن یوسف فیروزآبادی (393-476ق/1003-1083م)، فقیه بزرگ شافعی و استاد نامدار مدرسۀ نظامیۀ بغداد. زادگاه وی شهر گور در فارس بود که در زمان عضدالدولۀ دیلمی (حک‍ 338-372ق) و به فرمان او فیروز آباد نام گرفت (مقدسی، 432؛ سمعانی، 10/278). تاریخ ولادت او را برخی در یکی از سالهای 395، 396 و 397ق نیز گفته‌اند (صریفینی، 162؛...





اَبو اِسْحاقِ فارْسی، ابراهیم بن علی (سدۀ 4ق/10م)، لغوی و نحوی. مجموعۀ اطلاعات ما دربارۀ او، منحصر به چند سطری است که ابوحیان توحیدی (ص 352) و ثعالبی (4/150) نقل کرده‌اند. از آن پس، همۀ منابع، چون یاقوت (1/204-205)، قفطی (1/171)، صفدی (6/58)، سیوطی (1/420) و دیگران، همان روایات را تکرار کرده‌اند. بنابراین روایات، وی از شاگردان ابوعلی فارسی بوده و از سیرافی ن...



اَبواِسْحاقِ کازِرونی، ابراهیم بن شهریار بن زادان فرخ بن خورشید، معروف به شیخ مرشد (352-426ق/963-1035م)، عارف، شاعر، مفسر، محدث و مؤسس سلسلۀ کازرونیه (یا اسحاقیه). ابواسحاق در نُوَرد کازرون متولد شد (محمودبن عثمان، 58؛ جامی، 254). پدر و مادر وی از زرتشتیانی بودند که پیش از ولادت او اسلام آورده بودند، اما نیای وی زادان فرخ در کیش زرتشتی وفات یافت (محمودبن عثم...



اَبواِسْحاقِ کوبُنانی، ابواسحاق بن عبداللّه کوبنانی یزدی (د پس از 886ق/1481م)، ریاضی‌دان، ستاره‌شناس و ادیب ایرانی. نام وی در یکی از آثارش ابواسحاق شیخ‌زاده ابن الخادم البرهانی الکوبنانی، آمده است (حل مسءله، برگ 189 ب). همانگونه که از شهرتش پیداست، زادگاه او کوبنان (= کوهبُنان، دهستانی در حدود 150 کیلومتری شمال غربی کرمان) بوده است. با پیدا شدن نسخه‌ای از کت...



اَبوالاَسَدِ حِمّانی، نباته بن عبداللـه از شعرای متوسط عصر عباسی در اواخر سدۀ 3ق. شاید اگر رابطه دوستانۀ وی با عَلَویه، موسیقی‌دان بزرگ عصر طلایی بغداد نبود، هیچ‌گاه در تاریخ نامی از وی باقی نمی‌ماند. گویند وی به حِمّان، یکی از قبایل تمیم منسوب است، همچنین وی را به بنی شیبان منسوب دانسته‌اند (ابوالفرج، 14/131 و حاشیۀ 2). نسبت حمّانی و شیبانی وی از همین جاست...



اَبو الْاَسْوارْ شاوُرِ (شاوورِ) بْنِ فَضْل (د 459ق/1067م)، یکی از برجست ترین پادشاهان سلسله (ایرانی و مسلمان) شَدّادیان در اران و ارمنستان. شدادیان که به احتمال زیاد اصلاً کُرد بودند، بیش از یک سده بر اران و بخشهای وسیعی از ارمنستان فرمان راندند (منجم باشی، «باب فی الشدادیه»، 1؛ نیز نک‍ : مادلونگ، 239). ابوالاسوار (یا ابوالسوار = ابوالفوارس عربی) از کنیه‌ها...



اَبو الاَسْوَدِ دَؤَلی، شاعر و تابعی مشهور که بیشتر، از او به عنوان صحابی امام علی(ع) و واضع علم نحو نام برده می‌شود. آگاهیهای ما از زندگی ابوالاسود بسیار اندک و در موارد بسیاری آمیخته به تناقضات تاریخی است؛ چنانکه بی‌گمان بخش بیشتری از دوران زندگی او بر ما پوشیده مانده است. افزون بر این، شخصیت وی را در محیط فرهنگی و سیاسی بصره و روزگار پرآشوبی که او در آن م...



اَبو اَعْوَرِ سُلَمی، عمروبن سفیان بن سعید، از سرداران مشهور معاویه در جنگ صفین و از فاتحان شهرهای مصر و شام. ابوعور به تیرۀ بنی ذَکوانِ سُلَیم نسب می‌برد (کلبی، 406-407؛ ابن قتیبه، 467). پدرش که هم‌پیمان حرب بن امیّه بود. در جنگ اُحد در صف مشرکان حضور داشت و گفته‌اند همو بود که که نخستین کس از مسلمانان را به شهادت رساند (واقدی، 1/366؛ ابن سعد، 2/66، 3/562)....





اَبواُمامۀ باهِلی، صُدَیّ بن عجلان بن وهب از قبیلۀ قیس عیلان (د 86ق/705م)، از صحابۀ پیامبر(ص). در سالهای عمر او اختلاف است. از خود وی نقل کرده‌اند که در حجه‌الوداع (10ق/631م) 30 ساله بوده (نک‍ : بخاری، 2 (2)/326؛ ابوزرعه، 1/238) و بر این اساس می‌بایست به هنگام مرگ حدود 106 سال داشته باشد، اما برخی دیگر از منابع عمر او را 91 سال دانسته‌اند (مثلاً ابن قتیبه، 3...



اَبواَیّوبِ اَنصاری، خالدبن زید بن کُلَیب بن نجار (د 52ق/672م)، از صحابۀ پیامبر اکرم(ص) و از اصحاب امام علی(ع). او به نجار که وابسته به قبیلۀ مشهور خزرج بود، نسب می‌برد. مادرش دختر سعدبن قیس بن عمرو بن امرؤالقیس و همسرش دختر زید بن ثابت بود (ابن سعد، 3/484؛ ابن عبدالبر، 2/424). به گفتۀ ابن سعد (همانجا) او پسری به نام عبدالرحمن داشته که نسلی از او باقی نمانده...



اَبواَیّوبِ مَدینی، (یا مداینی: ابوالفرج، 17/54، 18/38)، سلیمان بن ایوب بن محمد، ادیب، موسیقی‌شناس و از طرفای سدۀ 3ق/9م. به رغم آثار فراوانی که به وی منسوب است، از زندگانی او اطلاع بس اندکی داریم. کهن‌ترین مأخذی که ازوی نام برده، الاغانی است، اما ابوالفرج هم در این کتاب شرح حالی از او به دست نداده، بلکه به ذکر منقولاتی از وی در زمینۀ غنا و روایاتی که به او و...



اَبو اَیّوب موریانی، سلیمان بن ابی سلیمان مَخلَد (د 154ق/771م)، دبیر و وزیر منصور خلیفۀ عباسی. چنانکه از لقبش پیداست، اصلاً از موریان یا موران از نواحی خوزستان واقع در نزدیکی اهواز (یاقوت، 4/679؛ عامری، 143) و از موالی بنی سلیم، از قبایل بصره بود (بلاذری، 3/242؛ اربلی، 86؛ کحاله، 4/258). گفته‌اند منصور پیش از خلافت، ابوایوب را خرید و چون او را با هدیه‌ای نزد...





اَبوالْبَخْتَری، عاص بن هاشم بن حارث بن اسد بن عبدالعزی (د 2ق/624م)، یکی از بزرگان قریش در جاهلیت. منابع کهن نام پدر او را «هاشم» ذکر کرده‌اند، اما دسته‌ای از مآخذ مهم دیگر آن را «هشام» گفته‌اند (واقدی، 1/149؛ بیهقی، 3/140؛ ابن اثیر، 2/63). مادر ابوالبختری آروی، دختر حارث بن عبدالعزی بن عثمان بن عبدالدار ابن قصی بوده است (زبیری، 213). ابوالبختری از رهبران بر...



اَبوالْبَخْتَری، وهْب بن وهْب کبیر بن عبداللـه بن زمعۀ قرشی (د 200ق/816م)، دولتمرد، قاضی، مورخ و محدّث. ابن سعد (7 (2)/75) و در پی او ابن قتیبه (المعارف، 590) و ابن رسته (ص 228) نام جد او را نیز «وهب» گفته‌اند. در برخی منابع نام نیای بزرگ او به تصحیف «کثیر» ضبط شده است (قس: ابن کلبی، 73؛ زبیر، 1/161). نسب او به شاخۀ اسد از قریش می‌رسید (ابن کلبی، همانجا) و ج...



نمایش ۱ تا ۲۰ از ۵۹۷ مقاله