نادژدا کروپسکایا
رفیق عزیز!<br /> به نظر من اینگونه میآید که شما مسیر درستی را طی نمیکنید. اگر که شما خواهان آن هستید که یک شاعر یا نویسندهٔ واقعی، که او را تودهها دوست دارند و از او قدردانی میکنند، شوید، شما باید که فعالیت بسیاری در قبال [آموزش] خود انجام دهید. در این امر هیچ دانشگاهی، هیچ کانون نویسندگانی، به شما کمک نخواهد کرد.<br /> از [محتوای] نامهٔ شما من نمیتوانم ببینم که چه چیزی دل شما را میرنجاند، چه چیزی ـ به غیر از جایگاه ادبی خودتان ـ شما را آشفته میکند. فردی که به زندگی پیرامون خود با دید بیتفاوتی نگاه کند، به اصطلاح ” از پشت پنجره ی کالسکه نویسنده“، هیچگاه یک نویسندهٔ واقعی نمیشود. شما در ”مؤسسه صنایع معادن“ بودهاید، ولی آیا شما هیچ ایدهای در مورد زندگی معدنچیان و وضعیت ذهنی آنان دارید؟...
فایل(های) الحاقی
نامه به یک نویسندهٔ تازه به دوران رسیده | nameye yek nevisandeye taze be doran reside.pdf | 49 KB | application/pdf |