حامد قنادی
مرزباننامه چون ”کلیه و دمنه“ نسکی (=کتابی) پر از داستان و سرگذشت پندآموز است که در سدهٔ چهارم خورشیدی بهدست مرزبان پور رستمپور شروین که از شاهزادگان تبرستان بود، به گویش کهن تبری نوشته شد؛ آنگاه در سدهٔ هفتم، بهدست سعدالدین وراوینی به پارسی درآمد.<br /> افشان (=نثر) این نسک، بسیار دشوار و پر از واژههای تازیست، بهسانی که با زبانی که امروز به آن سخن میگوئیم، هیچ مانستگی ندارد. در سال ۱۲۸۷ فراروی (=هجری)، محمد بن عبدالوهاب قزوینی آن را با بهرهگیری از پنج نگارش ویرایش نمود و اگر چه در سالهای پس از آن، استادانی همچون خطیب رهبر، به آشکاری آن پرداختند؛ لیک دشواری خود را از دست نداد، چرا که در روزگار برگردانی نسک بهدست وراوینی، تازیپردازی را دانشنمائی میدانستند.<br /> من در راه نمایش توانائیهای زبان پارسی کوشیدهام که هر چه مینویسم به پارسی سره باشد تا اینکه کلیله و دمنه به پیرایش احمد آجودانی را برخواندم و آهنگ پیرایش پاریسی نسکی دیگر چون او کردم. در این راستا، سفرنامهٔ ناصرخسرو قبادیانی را برگزیدم ولی نوشتهٔ آن را در خور رنج برگردانی ندیدم، پس از آن به پیشنهاد یکی از استادان با مرزباننامه آشنا شدم و زمینهٔ آن را چون کلیله و دمنه یافتم؛ و بهراستی که رنج اینکار در برابر بهرهای که میتوان از آن برد، جز سر سوزنی بیش نست.<br /> در برگردان این نسک، برتری بر این بوده، تا آنجائی که شدنیست؛ نوشته، آرایههای سخنوری خود را از دست ندهد و گرچه واژههای پارسی جایگزینی واژههای تازی شده، ولی افشان آن چندان دگرگونی نیافته است.
فایل(های) الحاقی
برگردان مرزباننامه به پارسی سره | bargardane marzban name be parsi.pdf | 136 KB | application/pdf |