در دوران فرمانروائى هخامنشيان، سرزمين‌هاى واقع در شمال رود وخاب۱ (جيحون) را ”پَرَدُرَي“ مى‌خواندند۲. اين نام ترکيبى بود از دو کلمه پَرَ (پرا) به معنى بالا و درَيَ (دريا) که به معناى رودخانه نيز به کار مى‌رفت. در روزگار ساسانيان سرزمين پردرى (فرادريا) با نام فرارود مشهور شد. همان‌طور که در مباحث بعدى خواهيد ديد در اواسط قرن اول هجرى قمرى قسمت‌هائى از سرزمين فرارود به تصرف مسلمانان درآمد و از آن پس فرارود، ”ماوراءالنهر“ نام گرفت. ماوراءالنهر در واقع معادل عربى فرارود است.


(۱). نام باستانى آريائى رود جيحون (آمودريا) و خشاب (وخشو) بوده است. وخاب نيز از ديگر نام‌هاى اين رودخانه در عهد هخامنشيان به‌شمار مى‌رفته است (ترکستان‌نامه، ج۱، ص ۱۶۹).


(۲). در کتيبه داريوش هخامنشى در نقش رستم، سکاهائى که در ”پردري“ مى‌زيستند در زمره اقوام خراجگزار داريوش شمرده شده‌اند. در کتيبه داريوش در بيستون آمده است: ”داريوش شاه گويد: پس از آن با سپاه به‌سوى سکائيه رهسپار شدم در دنبال سکاها که حامل خود تيز هستند. اين سکاها از پيش من رفتند. چون به دريا رسيدم آنگاه به آن سويش با تمام سپاه گذشتم...“ (شارپ، رلف، نارمن، فرمان‌هاى شاهنشاهان هخامنشى که به زبان آريائى (پارسى باستان) نوشته شده ص ۷۰ و ۷۹).


به‌طور مسلم دريائى که داريوش با تمام سپاه از يک جانب آن به جانب ديگر عبور کرده است. رودخانه وخاب يا وخشاب (جيحون) بوده است.


در قرن نوزدهم ميلادى ماوراءالنهر به تصرف دولت تزارى روس درآمد و به‌عنوان ”ترکستان روس“ مشهور شد( رجوع کنيد به: بارتولد، و.و، خاورشناسى در روسيه و اروپا، ص ۳۲۴-۲۹۴). کمى پس از تشکيل اتحاد جماهير شوروي، ترکستان روس به آسياى ميانه تغيير نام داد (در سال ۱۹۲۴م)۳. در همان زمان براساس تقسيم‌بندى جديدى که به قول شکورزاده ”به زور تبر“ انجام شد (شکورزاده، ميرزا، تاجيکان در مسير تاريخ، ص ۴۱۱-۳۷۹)، آسياى ميانه جمهورى‌هاى تاجيکستان، ازبکستان، ترکمنستان، قرقيزستان و بخشى از جنوب قزاقستان را در برگرفت (خراسان و ماوراءالنهر، ص ۱۲). در اين تقسيم‌بندى ملاحظات سياسى بر سايه مسائل مقدم شمرده شده بود (تاجيکان در مسير تاريخ، ص ۴۱۱-۳۷۹).


(۳). بنا به نوشته پرويز ورجاوند واژه‌اى به‌نام آسياى ميانه به‌عنوان يک محدوده جغرافيائى يا واحد سياسى در دايرةالمعارف روسيه تزارى (که جلد اول آن در سال ۱۸۹۰م. و جلد آخر آن در سال ۱۹۰۴ م. چاپ شده است) وجود ندارد اما در دومين دايرةالمعارف بزرگ شوروى که در سال ۱۹۵۷ به چاپ رسيده است به‌عنوان ”آسياى ميانه“ برمى‌خوريم که با واژه روسى سردنيايا آزيا (Sredniaia Azia) مطرح شده است. در زير اين واژه مى‌خوانيم ”... تا انقلا اصطلاح ترکستان رايج بود. در سال ۱۹۲۴ اصطلاح سردنيا يا آزيا (Serdninia Azia) براى گذاردن تفاوت ميان سردنيايا آزيا ”آسياى ميانه“ و سنترالنا يا آزيا (Tesntralnaia Azia) ”آسياى مرکزي“ به‌کار گرفته شد. بايد دانست که آسياى مرکزى به شرق کوه‌هاى پامير نيز کشيده مى‌شود“ (بلنيتسکي، آ؛ خراسان و ماوراءالنهر آسياى ميانه، ص ۱۳-۱۱).


اين سرزمين وسيع (آسياى ميانه)۱ داراى چشم‌اندازهاى جغرافيائى متنوعى است و با داشتن اراضى پست ساحلي، کوهپايه‌هاى پامير و آلاي، صحراهاى پهناور قزل قوم و قره قوم ۲ و جلگه‌هاى حاصلخيز از لحاظ توپوگرافى (پستى و بلندي) داراى موقعيت خاصى است. باتوجه به‌عوامل جغرافيائى در نواحى مختلف، تنوع آب و هوائى از مناطق نيمه مرطوب کوهستانى تا خشک و بيابانى در اين سرزمين مشاهده مى‌شود. گوناگونى خاک و آب و هوا، پوشش گياهى را متفاوت کرده است (عشقي، ابوالفضل و هادى قنبرزاده، ص ۶۸-۱۵) و علاوه بر اينها بايد گفت آسياى ميانه عبارتند از: درياچه‌هاى خزر، آرال، ايسيک کول، زايسان و بالخاش (عشقي، ابوالفضل و هادى قنبرزاده، ص ۵۷-۴۶) و رودخانه‌هاى آمودريا (جيحون)۳ و سير دريا (سيحون) ۴ از ۵ نظر جغرافيائى انسانى نيز در اين سرزمين تنوع قومى و نژادي، زباني، فرهنگى و مذهبى به‌صورتى بارز ديده مى‌شود ۶.


۱. آسياى ميانه و قزاقستان مجموعاً ۳۹۹،۴۴۰۰ کيلومترمربع وسعت دارد که ۱۲۷،۷۱۰۰ کيلومتر مربع آن مربوط به آسياى ميانه مى‌باشد و ۲۷۱،۷۳۰۰ کيلومترمربع آن مساحت قزاقستان است. ترکمنستان ۴۸۸،۱۰۰ کيلومترمربع، ازبکستان ۴۴۷،۴۰۰ کيلومترمربع، تاجيکستان ۱۴۳،۱۰۰ کيلومترمربع و قرقيزستان ۱۹۸،۵۰۰ کيلومترمربع وسعت دارد (عشقي، ابوالفضل و هادى قنبرزاده، ويژگى‌هاى جغرافيائى آسياى ميانه و قزاقستان، ص ۱۴-۱۳).


۲. بيابان قزل قوم در شمال شرق آمودريا، حدود ۱۸۵ هزار کيلومترمربع وسعت دارد. نام قزل قوم از ترکيب Kyzl (قرمز) و Kum (=ماسه) به معنى ماسه‌هاى قرمز گرفته شده است. بيابان قره قوم (ماسه‌هاى سياه) بين درياى خزر و رودخانه آمودريا داراى وسعتى حدود ۱۸۰ هزار کيلومترمربع است. ارتفاعات پامير، بالکان و کوهستان‌هاى آلاي، تيان‌شان و حوضه‌هاى ايرتيش، بالخاش و فرغانه از جمله نقاط مرتفع اين سرزمين مى‌باشند (عشقي، ابوالفضل و هادى قنبرزاده، ص ۱۷-۱۵).


۳. رودخانه جيحون از فلات پامير سرچشمه گرفته و به درياچه آرال مى‌ريزد. طول آن ۲۵۴۰ کيلومتر مى‌باشد. اين رودخانه داراى دو شعبه عمده شامل رودخانه ”وخش“ در جنوب غربى تاجيکستان به طول ۹۷۵ کيلومتر و ”پياندژ“ با طول ۶۴۰ کيلومتر است (عشقي، ابوالفضل و هادى قنبرزاده، ص ۵۷).


۴. رودخانه سيحون از سلسله ارتفاعات تيان‌شان در قرقيزستان سرچشمه گرفته و به درياچه آرال وارد مى‌شود. طول آن ۲۲۰۰ کيلومتر مى‌باشد و از شعب مهم آن ”چيرگانکا“ در شمال و ”نارين“ در شرق و ”ساريچلک“ را مى‌توان نام برد(عشقي، ابوالفضل و هادى قنبرزاده).


۵. علاوه بر رودخانه‌هاى ياد شده رودهاى اورال، ايلي، ايرتيش، مرغاب، امبا و توبول در آسياى ميانه جارى هستند (عشقي، ابوالفضل و هادى قنبرزاده، ص ۵۹-۵۸).


۶. عشقي، ابوالفضل و هادى قنبرزاده، ص ۱۱۵-۱۰۸. براساس آمار سال ۱۹۹۰ م جمعيت کل آسياى ميانه و قزاقستان معادل ۵۲۶،۹۵۰۰۰ نفر بوده است. بدين ترتيب که ازبکستان ۲۰۹،۱۹۰۰۰ نفر، قزاقستان ۱۸۱،۵۷۰۰۰ نفر، تاجيکستان ۵۲۰،۹۰۰۰ نفر، قرقيزستان ۴۶۴،۴۰۰۰ نفر و ترکمنستان ۳۷۶،۶۰۰۰ نفر جمعيت داشته‌اند (عشقي، ابوالفضل و هادى قنبرزاده، ص ۸۵).