"پل لاوون" (باریمور) که به اشتباه به زندان محکوم شده، با دانشمندی دیوانه از زندان جزیره شیطان میگریزد. دانشمند پیش از مرگ فرمول سری و معجزهآسای خود را برای کوچک کردن موجودات زنده به او میسپارد و "پل" با استفاده از آن میکوشد از سه مردی که برایش پاپوش دوختند و روانه زندانش کردند، انتقام بگیرد. او که به هیئت پیرزنی صاحب یک مغازه عروسک فروشی درآمده، مشغول اجرای نقشهای میشود اما برخورد با دخترش (اوسالیون) که او با هیئت مبدل نمیشناسد و ضمناً پدرش را مقصر فلاکت کنونی خود میداند، او را به این نتیجه میرساند که راه سادهای برای بازگشت به زندگی عادیاش وجود ندارد...
٭ فیلم متأخر غریبی از برانینگ که هراس را در ابعاد کوچک و غیر عادی آدمها و اشیا جستوجو میکند. قاتلان ریز و نادیدنی که میتوانند بدون برجای گذاشتن ردی، نیات شیطانی اربابشان را عملی کنند. بحران اخلاقی نهائی شخصیت باریمور بهطرز قانعکنندهای پرورانده میشود وداع پایانی او با دختری که پدر را نمیشناسد تأثیرگذار است. جلوههای ویژه فیلم حتی امروز هم جالب توجهاند و دکور و اشیای بزرگتر از حد عادی (طراحی صحنه، کار سدریک گیبونز)، ماهرانه طراحی شدهان. فیلمبرداری اسمیت نیز عالی است و نام فون استروهایم بزرگ در عنوانبندی در مقام هم کار فیلمنامهنویس آمده است.