هابیل . (اِخ ) پسر دومین آدم است (۱) . بعضی را گمان چنان است که اسم مسطور (هابیل = نفس ، بخار) دلالت بر کوتاهی عمر هابیل است ، ودیگران بر آنند که چون حوّا دید قاین آن نسل موعود نیست این مطلب داعی بر این شد که با خود فکر نماید که زندگانی را چندان اهمیتی نیست و همچنانکه یعقوب (4:14) میگوید: «حیات شما چیست ؟ مگر بخاری نیستید که اندک زمانی ظاهر است و بعد ناپدید میشود». علی الجمله هابیل شبان بود و از اول زادگان گوسفندان خود از برای خداوند قربانی آورد و خداوند قربانی وی را پذیرفته قربانی قائین را که از محصول ارضی بود رد کرد (۲) . در این حال دست حسد سرمه ٔ نفرت در دیده ٔ قائین کشیده بر برادر خود غضبناک شده او را کشت (۳) . و مسیح ، هابیل راهابیل صدیق نامید (۴) . (قاموس کتاب مقدس ). مؤلف مجمل التواریخ آرد: «نخستین کسی که از دنیا بیرون رفت هابیل بود که قابیل بکشتش ، چنانکه حق تعالی در قرآن یاد کرده است (۵) و همانجا در کوههای حدود سراندیب قابیل ، هابیل را در زیر خاک کرد (۶) .
و اندر کتاب دلایل القبله چنان خواندم که روایت کرده است ابن عباس رضی اﷲ عنهما که آن وقت زمین اسفید بود تا آن وقت که قابیل هابیل را بکشت ، پس لونش بگردید (۷) و طعم بعضی از میوه ها ناخوش گشت و مضر، و از آن سبب در مرثیت و اندوه هابیل آدم این بیتها یاد کرد و معروف و مشهور است :
تغیرت البلاد و من علیها
و وجه (۸) الارض مُغْبرّ قبیح
تغیَّرَ کل ذی لون و طعم
و قل بشّاشهٔ الوجه الملیح [ البصیح ] (۹)
فما لی [ و ما لی ] لاابوح [ اجود ] لسکب دمعی [ بسکب دمع ]
و هابیل توارته [ تضمنه ] الضریح (۱۰)
بان قتل قابیل اخاه (؟)
فما أنَا فی حی̍وتی مستریح (۱۱) .