لائیدن . [ دَ] (مص ) گفتن باشد لکن گفتنی نه بوجه چنانچه در هرزه لائیدن ، بیهده گفتن و هرزه لای ، هرزه گوی و هرزه لائی ، بیهده گوئی . برغست خائی ، ژاژخائی . یاوه سرای :
رعد را ابر گفته اینش کفش
وقت این لاف نیست هرزه ملای .
لائیدن . [ دَ] (مص ) گفتن باشد لکن گفتنی نه بوجه چنانچه در هرزه لائیدن ، بیهده گفتن و هرزه لای ، هرزه گوی و هرزه لائی ، بیهده گوئی . برغست خائی ، ژاژخائی . یاوه سرای :
رعد را ابر گفته اینش کفش
وقت این لاف نیست هرزه ملای .