گاز گاز. (اِ) درخت صنوبر که ستون کنندش . (حاشیه ٔفرهنگ اسدی نخجوانی از صحاح الفرس ). (۱) و در پهلوی گاس با سین است : یکی چادری جوی پهن و درازبیاویز چادر ز بالای گاز.ازرقی (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ).اصح کاز و کاژ است .