زاج زاج . (ص ، اِ) زن نوزای . (شرفنامه ٔ منیری ). زن نوزائیده . (برهان ). نفساء : دلیری که ترسد ز پیکان تیرزن زاج خوانش مخوانش دلیر. ابوالمؤیدبلخی .و آن را زاچ و زچه نیز خوانند. (شرفنامه ٔ منیری ) (برهان ) (آنندراج ). و رجوع به زاچ و زچه در لغت نامه شود.