هدف از نگارش این کتاب بررسی جنبههای اجتماعی حقوق و کاربرد عملی آن است. در بخش اول کتاب, ضمن بررسی عقاید و نظریات حقوقدانان بزرگ, بر این نکته تاکید شده که ماهیت حقوق یک جامعه, صرفا مقررات موجود در مجموعههای قانونی نیست و از واقعیتهایی که در عمل به حقوق و وظایف قانونی مردم شکل خاص میبخشد, تشکیل مییابد .بخش دوم به جریان وضع و تنظیم قوانین اختصاص دارد .نویسنده در این بخش از نظام قانونگذاری در جوامع مختلف, وسایل و امکاناتی که برای وضع قانون مورد استفاده قرار میگیرد و شرایطی که برای پذیرش قلبی و صادقانه قوانین موضوعه از طرف تودههای مردم, ضروری است, سخن میگوید .در بخش سوم به ماهیت جریانهایی که در مسیر زندگی به دعاوی ـ از تقدیم شکایت و داد خواست تا مرحله صدور رای نهایی ـ شکل میگیرد, اشاره شده است .نویسنده, در این بخش, روشن میسازد که نتیجه کار دادگاهها, به عکس آن چه معمولا تصور و تبلی غ میشود, تا حد زیادی به عوامل غیر حقوقی, همچون وضع مالی و معنوی دستاندر کاران امر قضا, به ویژه شخص قاضی بستگی دارد .وی در بخش چهارم دوباره به نقش و ماهیت اجتماعی حقوق توجه کرده همبستگی نهادهای حقوقی را با سایر نهادهای اجتماعی در نظر قرار میدهد .