در این کتاب مولف, مقوله((توسعه)) را با استفاده از روش تطبیقی ـ تاریخ بین دو کشور ایران و ژاپن بررسی و ارزیابی کرده است .وی دلایل توسعه یافتگی ژاپن و توسعه نیافتگی ایران را در کتاب مطمح نظر قرار میدهد .بخش نخست کتاب, تحت عنوان((مباحث نظری)) مشتمل است بر :((مروری است بر ادبیات توسعه)), ((تدوین چارچوب نظری براساس مفهوم نظام جهانی, امپراتوری و دیدگاه نوسازی)) و ((ارائه روششناسی تحقیق یعنی روش تاریخی)) .بخش دوم با عنوان((بررسی تاریخی)) شامل این مباحث است :((ایران صفوی و ژاپن توکوگاوا(قرن 16تا 19))), ((ایران و ژاپن و برخورد با نظام جهانی)) و ((ایران و ژاپن و دولتهای نوساز)) .نگارنده در نتیجهگیری اذعان میدارد :((درباره اهمیت عوامل محتمل, آنچه خود را برجسته مینمود, پیوند متقابل فرصتها در نظام قشربندی ایران و جدایی آنها در ژاپن و در مرتبه دوم تفاوت مذهب دو جامعه بود که به نوبه خود موجب شکلگیری نظام قشربندی باز و عدم انسجام فرهنگی و اجتماعی نخبگان سیاسی در ایران بوده است)) .