نوشتار حاضر شامل نقدی است بر گفت و گوی تمدنها که این مباحث را در بر میگیرد :بررسی مسائل اساسی در گفت و گوی تمدنها, نظریه پردازان برخورد یا گفت و گوی تمدنها, تقابل تاریخی بین تمدنها, نقش نظام سلطه در تهاجم یا تبادل فرهنگی, و سخنی با متولیان دفاع از حریم تمدن اسلامی .در بخشی از کتاب آمده است' :در حال حاضر متفکران, گفت و گوی تمدنها را ابزاری برای تحقق صلح جهانی به حساب میآورند و از بعد اجرایی نیز گفت و گو میان مولفههای کوچکتر را پیش درآمد گفت و گوی تمدنها میدانند .آنان معتقدند که باید زمینه گفت و گو را در تمام سطوح ملی, منطقهای و بینالمللی فراهم آورد و به موازات آن, با فعالیتهای فرهنگی و آموزشی بستر جوامع را نیز آماده پذیرش آن ساخت .هر چند تعامل فرهنگی و فکری میان تمدنها به نفع بشر است و همگان از این تعامل سود میبرند ;اما ناگفته پیداست که تعامل و گفت و گو به معنای واقعی, هنگامی میسر است که طرفین بر این باور باشند که در جریان تعامل, زیان نخواهند دید ;بنابراین اگر یک طرف, خود را از همه امکانات بهرهمند دانسته و طرف مقابل خود را از همه چیز محروم بداند, تعامل و گفت و گوی واقعی, معنای خود را از دست خواهد داد .'