مجلد دوم از اين مجموعه حاوي سه مقاله است كه در هريك از آنها مهمترين مولفههاي فكري و فلسفي معاصر در مغربزمين، خاطرنشان گرديده است. اين مقالات عبارتاند از: مدخلي بر فلسفه ذهن/ محمود خاتمي، فلسفهي اخلاق معاصر در غرب/ مريم صانعپور، و پديدارشناسي، روانشناسي و علم/ كيت هولر، ترجمهي رضا سليمان حشمت. براي نمونه در مقالهي نخست، كلياتي دربارهي مسائل فلسفهي ذهن معاصر بازگو شده، سپس مكاتب رايج اين فلسفه و بنياديترين مسائل رايج در فلسفهي معاصر ذهن، خاطرنشان گرديده است. گفتني است مهمترين مسالهاي كه فلسفهي ذهن با آن روبهروست، روشن كردن ساختار ذهن است. يعني اين كه چه ساختاري را ميتوان ذهن ناميد. يكي از فروع اين مساله اين است كه آيا كامپيوتر ميتواند ذهن داشته باشد. طيف ديگري از مسائل مورد بحث در فلسفهي ذهن، مسائل مربوط به ارتباط حالات ذهني با يكديگر و با امور فيزيكياند. نيز مسائلي چون بقاي شخص پس از مرگ، هويت شخصي، مقايسهي روانشناسي انسان با حيوانات و... از جمله موضوعات فلسفهي ذهن است. در اين روش از سه شيوهي تحليلي استفاده ميشود كه عبارتاند از: تحليل منطقي، رويكرد نوميناليستي، و تحديد فيزيكاليستي چهارچوبهي بحث در فلسفه ذهن بر اين اساس، رويكرد منطقي يعني بررسيهاي مفهومي و گزارهاي با استفاده از امكانات منطق رياضي. در رويكرد نوميناليستي بحث از ماهيات امور كنار نهاده ميشود و عمدتا كارآمدي مفاهيم و توصيف آنها مد نظر است. تحديد فيزيكاليستي نيز از دو اصل به هم پيوسته پيروي ميكند: 1- اصل سوپرونينس 2- اصل ابتنا كه بنابر اصل نخست خواص ذهني بر اساس خواص فيزيكي پديد ميآيند، به طوري كه اگر دو چيز در تمام خواص فيزيكي مشابه هم باشند، در خواص ذهني نميتوانند متفاوت باشند. بر اساس اصل ابتنا نيز هر خاصيت ذهني در يك شيء به خواص فيزيكي آن شيء بستگي دارد به طوري كه آن خاصيت ذهني با آن خواص فيزيكي تعيين مييابد. <br>