نگارنده با طرح مباحثی نظیر این که چرا و چگونه انسان میتواند همنوع خود را بکشد؟ چرا جرم و جنایت در تمام کشورها رو به افزایش است؟ چرا و چگونه ملتها خود را گرفتار دیکتاتوریها میکنند؟ چگونه دانشمندان میتوانند ابزار و ادوات کشتار جمعی بسازند؟ چرا مردمان سیارهی ما محیط زیست خود را آلوده و نابود میکنند؟ چرا قدرتهای بزرگ، بخش عمدهی توان مالی خود را صرف ساختن یا خریدن اسلحه میکنند؟ چرا افسردگی بیماری عمومی قرن ما است؟ چرا مردمان میتوانند به بهانهی باورهای دینی دست به کشتار یکدیگر بزنند؟ و چرا هنوز نتوانستهایم نژادپرستی، اقلیتستیزی، تبعیض جنسیتی، فقر، جهل و تعصب را از جهان خود بزداییم؟ یافتههای خویش را بازگو کرده و در جست و جوی راه بهروزی انسان، آشتی دو جهان علم و سلوک، مادیت و معنا، تکنولوژی و خرد و در نهایت پیوستگی غرب و شرق را پیشنهاد میکند. وی در پایان یادآور میشود: 'احزاب خودخواه و گروههای ناسالم و کارتلها همه در زمرهی افول کنندگانند. خیزشهایی که در دهههای 1960 و 1970 رخ داد، رفته رفته زمینه را برای ورود به دوران خورشیدی آماده میکند. هرقدر به نقطهای سرنوشتساز چرخش، نزدیکتر میشوم، به طور روزافزون، شاهد رسیدن به بزرگترین آرزوهای انسانی خواهیم بود'.