نگارنده پس از بررسی ترویج علم در ایران و چین و مقایسهی آن با غرب، خاطرنشان میسازد: 'علم اکنون به طور کامل در غرب، نهادینه شده و میل به پیگیری پژوهشهای علمی را باید به صورت جهانی، بررسی کرد و این کار باید به زعم وجود بسیاری از موانع سیاسی و عقیدتی در سراسر جهان انجام شود. در جهان اسلام همانند چین، موضوع محوری این است که آیا تفکر آزاد و مهمتر از همه، انتقاد نسبت به کلیهی اشکال وضع موجود میتواند در قلب فعالیت علمی قرار گیرد. اکنون با نزدیک شدن به پایان قرن بیستم، انتظار زیادی وجود دارد مبنی بر این که به منزلهی قدرتی اقتصادی ظهور کند، اما انتظار برای این که مقامات چینی (یا مقامات اصولگرای اسلامی)، حیطههای بحث آزاد، فرآیند مردم سالارانه و اقدام داوطلبانه را گسترش دهند بسیار کمتر است'.