'شهرزاد 'شخصیت اصلی داستان, دختر جوانی است که در دانشگاه مشغول به تحصیل است .چندی است که شبهای بارانی, پیرمردی که ویلون مینوازد از زیر پنجره اتاق شهرزاد عبور میکند ;از این رو شهرزاد نام او را 'مرد بارانی 'نهاده و در دل نسبت به او احساس ترحم میکند .شهرزاد سرانجام, شبی مرد را به منزل دعوت میکند و 'مرد بارانی 'از خاطرات خویش برای شهرزاد و خانوادهاش سخن میگوید ....