این کتاب درآمدی به فلسفه اخلاق است. نگارنده در کتاب یک بحث محوری در میان دو نگرش کاملا متعارض در باب اخلاق مطرح میکند: 'در یک سو نگرش کسانی قرار دارد که کم و بیش فکر میکنند ما در جهانی زندگی میکنیم که هیچ ارزش عینی در آن وجود ندارد. بر این اساس ما چگونه اندیشههایمان را راجع به ارزش اخلاقی کسب میکنیم ما چون مخلوقاتی با احساسات, نیازها و امیال خاص هستیم, در برابر برخی افعال واکنش مطلوب, و نسبت به بقیه واکنش نامطلوب نشان میدهیم. بنابراین منشا ارزش در خود ماست. این نظر طبعا با این نگرش همراه است که هیچ حقیقت اخلاقی وجود ندارد. به دلایلی که در این کتاب آشکار خواهد شد, این نگرش به اخلاق معمولا ناشناختگرایی خوانده میشود. در برابر ناشناختگرایان, واقعگرایان اخلاقی قرار دارند که مدعیاند ارزشهای اخلاقی را باید در جهان یافت و این که حقایق اخلاقی وجود دارد که ما میتوانیم آنها را کشف کنیم'.