این نوشتار توصیفی است از حالات و فضای معنوی شخصیتی که هنگام وقوع زلزله بم مدتی زیر آوار مانده است. وی در این باره میگوید: '... ساعت دوازده ظهر را نشان میدهد. هنوز باورم نشده است که زیر آوار هستم. خوب که بیدار میشوم و از تحیر خارج, خود را برای نماز آماده میکنم. آب نیست اما این جا خاک برای تیمم فراوان است. باید تیمم کنم. قبله را هم میدانم. ولی نمیتوانم رو به آن بایستم. چون حرکت چرخشی برایم غیر ممکن است.... تکهای کلوخ را از کنار آوارها خارج میکنم و با مالیدن به موکت زیر پایم سطح آن را صاف میکنم و خود را مهیای نماز میکنم...'.